آیات:
إِنْ تُبْدُوا خَیراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اَللّهَ کانَ عَفُوًّا قَدِیراً
اگر نیکیها را آشکار یا مخفی سازید، و از بدیها گذشت نمایید، خداوند بخشنده و تواناست(و با اینکه قادر بر انتقام است، عفو و گذشت می کند).
النساء - آیه 149
خُذِ اَلْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ اَلْجاهِلِینَ
(به هر حال) با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر، و به نیکی ها دعوت نما، و از جاهلان روی بگردان(و با آنان ستیزه مکن)!
الاعراف - آیه 199
مشخصات كتاب:
سرشناسه:مركز تخصصي غديرستان كوثر نبي (صلی الله علیه و آله)
عنوان و نام پديدآور:غدير در سيره امام حسين عليه السلام/مركز تخصصي غديرستان كوثر نبي (صلی الله علیه و آله)/محمدرضا شريفي
مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه
موضوع: امام حسين - غدير
رُوِيَ أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ كَانَ يَخْطُبُ النَّاسَ عَلَى مِنْبَرِ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله فَذَكَرَ فِي خُطْبَتِهِ أَنَّهُ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَقَالَ لَهُ الْحُسَيْنُ عليه السّلام مِنْ نَاحِيَةِ الْمَسْجِدِ انْزِلْ أَيُّهَا الْكَذَّابُ عَنْ مِنْبَرِ أَبِي رَسُولِ اللَّهِ لَا [إِلَى مِنْبَرِ أَبِيكَ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ فَمِنْبَرُ أَبِيكَ لَعَمْرِي يَا حُسَيْنُ لَا مِنْبَرُ أَبِي مَنْ عَلَّمَكَ هَذَا أَبُوكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ فَقَالَ لَهُ الْحُسَيْنُ عليه السّلام إِنْ أُطِعْ أَبِي فِيمَا أَمَرَنِي فَلَعَمْرِي إِنَّهُ لَهَادٍ وَ أَنَا مُهْتَدٍ بِهِ وَ لَهُ فِي رِقَابِ النَّاسِ الْبَيْعَةُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ نَزَلَ بِهَا جَبْرَئِيلُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ تَعَالَى لَا يُنْكِرُهَا إِلَّا جَاحِدٌ بِالْكِتَابِ قَدْ عَرَفَهَا النَّاسُ بِقُلُوبِهِمْ وَ أَنْكَرُوهَا بِأَلْسِنَتِهِمْ
...فَلَمَّا كَانَ قَبْلَ مَوْتِ مُعَاوِيَةَ بِسَنَةٍ حَجَّ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ عليه السلام وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاسٍ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ [مَعَهُ] فَجَمَعَ الْحُسَيْنُ عليه السلام بَنِي هَاشِمٍ رِجَالَهُمْ وَ نِسَاءَهُمْ وَ مَوَالِيَهُمْ وَ شِيعَتَهُمْ مَنْ حَجَّ مِنْهُمْ وَ مِنَ الْأَنْصَارِ مِمَّنْ يَعْرِفُهُ الْحُسَيْنُ عليه السلام وَ أَهْلُ بَيْتِهِثُمَّ أَرْسَلَ رُسُلًا لَا تَدَعُو أَحَداً مِمَّنْ حَجَّ الْعَامَ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله الْمَعْرُوفِينَ بِالصَّلَاحِ وَ النُّسُكِ إِلَّا أَجْمِعُوهُمْ لِي فَاجْتَمَعَ إِلَيْهِ بِمِنًى أَكْثَرُ مِنْ سَبْعِمِائَةِ رَجُلٍ وَ هُمْ فِي سُرَادِقِهِ عَامَّتُهُمْ مِنَ التَّابِعِينَ [وَ نَحْوٌ مِنْ مِائَتَيْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ ] وَ [غَيْرِهِمْ] فَقَامَ فِيهِمُ الْحُسَيْنُ عليه السلام خَطِيباً فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ هَذَا الطَّاغِيَةَ قَدْ فَعَلَ بِنَا وَ بِشِيعَتِنَا مَا قَدْ رَأَيْتُمْ وَ عَلِمْتُمْ وَ شَهِدْتُمْ وَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَكُمْ عَنْ شَيْءٍ فَإِنْ صَدَقْتُ فَصَدِّقُونِي وَ إِنْ كَذَبْتُ فَكَذِّبُونِي أَسْأَلُكُمْ بِحَقِّ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ حَقِّ رَسُولِ اللَّهِ وَ حَقِّ قَرَابَتِي مِنْ نَبِيِّكُمْ لَمَّا سيرتم [سَتَرْتُمْ] مَقَامِي هَذَا وَ وَصَفْتُمْ مَقَالَتِي وَ دَعَوْتُمْ أَجْمَعِينَ فِي أَنْصَارِكُمْ مِنْ قَبَائِلِكُمْ مَنْ أَمِنْتُمْ مِنَ النَّاسِ
در اين روز در سال 60 هجرى به دستور يزيد لعين سى نفر از شياطين بنى اميّه از شام براى دستگيرى و يا كشتن امام حسين عليه السلام به بهانه حج وارد مكه شدند.
(قلائد النحور: ج ذى الحجه، ص 375. فيض العلام: ص 113)
در اين روز در سال 60 ه ق امام حسين عليه السلام از مدينه منوره متوجه مكه شدند.
(ارشاد: ج 2، ص 34. اعلام الورى: ج 1، ص 435. بحار الانوار: ج 44، ص 329)
در شب 15 رجب و روز زيارت امام حسين عليه السلام
(فيض العلام: ص 307 - 308. مصباح المتهجد: ص 741. قلائد النحور: ج رجب، ص 145. مصباح كفعمی : ج 2، ص 599)
بنابرنقلى پس از گذشت 66 روز از روز عاشورا، اهل بيت امام حسين عليه السلام وارد شام شدند.
(فيض العلام: ص 219)
حضرت سكينه سلام الله عليها دختر امام حسين عليه السلام 56 سال پس از واقعه كربلا، در شب پنجم ربيع الاول سال 117 ه’ در مدينه وفات كرد.
در چنين روزى چهل روز از فاجعه مولمه شهادت امام حسين عليه السلام و اهل بيت و اصحاب باوفايش می گذرد. بر دوستان و شيعيان اهل بيت عليهم السلام لازم است كه با پوشيدن لباس مشكى، تعطيل كار و برپائى مجلس عزا و شركت در مجالس سينه زنى و ذكر مصيبت اين روز را تعظيم نمايند.
در اين روز در سال 61 ه’ جناب جابر بن عبدالله انصارى و همراهانش قريب به چهل روز بعد از شهادت امام حسيت عليه السلام از مدينه به كربلا وارد شدند.
(توضيح المقاصد: ص 6 - 7)
او به همراه عطيه قبر حبيبش سيّدالشّهداء عليه السلام را زيارت كرد.
بنابرمشهور در چنين روزى اهل بيت عليهم السلام از شام به كربلا بازگشتند.
(مسار الشيعه: ص 26. العدد القوية: ص 219. وسائل الشيعه: ج 14، ص 478. مصباح المنجهد: ص 730. زاد المعاد: ص 328. معالى السبطين: ج 2، ص 191. فيض العلام: ص 195. بحار الانوار: ج 97، ص 329. مصباح كفع می : ج 2، ص 596)
در اين روز بنابرقول سيّد مرتضى رأس شريف امام حسين عليه السلام توسط امام زين العابدين عليه السلام از شام به كربلا آورده شد و به بدن مطهر آن حضرت ملحق گرديد.
(بحار الانوار: ج 44، ص 199)
در ماه صفر ثقل حوادث بر دوش سنگينى می كند. ادامه عزاى امام حسين عليه السلام از يك سو، شهادت پيامبر صلّى الله عليه و آله و امام مجتبى و امام رضا عليهماالسلام از سوى ديگر، آغاز غصب خلافت از جهت ديگر مصائب پشت سره می است كه در اين ماه بايد سوگوار آن باشيم. در روزهاى 1، 2، 5، 7، 8، 9، 11، 12، 14، 15، 19، 20، 24، 26، 27، 28، 29، 30 اين ماه وقايعى رخ داده كه در يك نگاه به اين صورت قابل تقسيم است:
در اين روز اهل بيت سيّد الشّهداء عليه السلام را از كوفه به سوى شام حركت دادند. (الوقايع و الحوادث: ج 4، ص 114) زنهاى غير هاشميه از انصار امام حسين عليه السلام كه در كربلا اسير شدند با شفاعت اقوام و قبايلشان نزد ابن زياد از قيد اسيرى خلاص شدند، و فقط زنهاى هاشميات براى اسارت به شام برده شدند.
(ابصار العين فى انصار الحسين عليه السلام: ص 133)
عمر سعد ملعون روز يازدهم تا وقت ظهر در كربلا ماند، و بر كشتگان سپاه خود نماز گذارد و آنان را به خاك سپرد. وقتى روز از نيمه گذشت فرمان داد تا دختران پيامبر صلّى الله عليه و آله را بر شتران بى جهاز سوار كردند و سيّد سجّاد عليه السلام را نيز با غل جامعه بر شتر سوار كردند. هنگا می كه آنان را از قتلگاه عبور دادند و نظر بانوان بر جسم مبارك امام حسين عليه السلام افتاد، لطمهها بر صورت زدند و صدا به صيحه و ندبه برداشتند.
(قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 184. فيض العلام: ص 156. معالى السبطين: ج 2، ص 90)
شب يازدهم شبى است كه سر مطهر امام حسين عليه السلام در تنور منزل خولى بود در حاليكه نورانيّت آن سر فضا را روشن نموده بود .
(فيض العلام: ص 155 - 156)
در اين شب بود كه زينب كبرى سلام الله عليها اشعار «يا دهر اف لك من خليل. . . » را از زبان برادرش امام حسين عليه السلام شنيد و هنگامی كه متوجه شد فردا روز شهادت حضرت است فرمود: «اى كاش مرگ مرا نابود ساخته بود و اين روز را نديده بودم». سپس سيلى به صورت زد و بيهوش شد. امام عليه السلام خواهر عزيز و مكرمه خود را به هوش آوردند و مطالبى فرمودند.
(فيض العلام: ص 149. وسيلة الدارين: ص 302 -303)
در اين شب امام حسين عليه السلام اصحاب و اهل بيت خود را جمع نمودند و كلماتى را به آنان فرمودند. خلاصه كلمات حضرت اين بود كه من بيعت خود را از شما برداشتم و شما را به اختيار خود گذاشتم تا به هرجا كه می خواهيد كوچ كنيد. پس از فرمايشات حضرات اهل بيت عليهم السلام و اصحاب كلماتى در وفادارى و جان نثارى خود نسبت به آن حضرت ابراز داشتند.
(فيض العلام: ص 147. وسيلة الدارين: ص 298 - 299)
در عصر اين روز امام حسين عليه السلام در جمع ياران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفادارى نمودند.
(مناقب ابن شهر آشوب: ج 4، ص 107)
در عصر تاسوعا امام عليه السلام براى به تعويق انداختن جنگ يك شب ديگر مهلت گرفتند.
(اعلام الورى: ج 1، ص 455. فيض العلام: ص 146. بحار الانوار: ج 44، ص 392)
چون عمر سعد لشكر را آماده جنگ با امام عليه السلام نمود و معلوم شد كه قصد جنگ دارند، حضرت به برادرش عبّاس عليه السلام فرمود تا يك شب ديگر مهلت بگيرد. آنها در ابتدا قبول نكردند، ولى بعد قبول نمودند كه شبى را صبر كنند.
(مناقب ابن شهر آشوب: ج 4، ص 107)
در اين روز شمر ملعون براى حضرت عبّاس عليه السلام و برادرانش امان نامه آورد.
(اعلام الورى: ج 1، ص 455. فيض العلام: ص 146. بحار الانوار: ج 44، ص 361)
در اين روز آب در خيمه هاى سيّد الشّهداء عليه السلام ناياب شد.
(قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 81. الوقايع و الحوادث: ج 2، ص 154)
در اين روز آب را بر اهل بيت سيّد الشّهداء عليه السلام بستند، چه اين كه نامه ابن زياد بدين مضمون رسيد كه نگذاريد حتّى يك قطره آب هم به آنها برسد. عمروبن حجاج زبيدى با چهار هزار تيرانداز مأمور منع آب فرات شدند كه به هيچ وجه آبى به خيمه گاه پسر پيامبر صلّى الله عليه و آله برده نشود.
(الوقايع و الحوادث: ج 2، ص 153. فيض العلام: ص 146)
در شب هفتم امام حسين عليه السلام با عمر سعد ملعون ملاقات و گفتگو كردند. خولى بن يزيد اصبحى چون عداوت شديدى با امام عليه السلام داشت ماجرا را به ابن زياد گزارش داد و آن ملعون نامه ای براى عمر سعد نوشت و او را از اين ملاقاتها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر كرد.
(قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 63. معالى السبطين: ج 1، ص 315)
در شب ششم جناب حبيب بن مظاهر اسدى با اذن امام حسين عليه السلام براى آوردن ياور و كمك، به قبيله بنى اسد رفت. اسديان پذيرفتند و حركت كردند، ولى جاسوسان به عمر سعد خبر دادند و او عده اى را فرستاد تا مانع آنها شوند. لذا درگيرى رخ داد كه در اين ميان جمعى از بنى اسد شهيد و زخمی و بقيه ناگزير به فرار شدند و حبيب به خدمت حضرت آمد و جريان را عرض كرد.
(الوقايع و الحوادث: ج 2، ص 149. از مدينه تا مدينه: ص 368 - 370)
در اين روز از سال 61 ه ق ابن زياد با استناد به فتوائى كه از شريح قاضى گرفته بود، در مسجد كوفه خطبه خواند و مردم را به كشتن امام حسين عليه السلام تحريص كرد.
(الوقايع و الحوادث: ج 2، ص 124)
در اين روز امام حسين عليه السلام براى بزرگان كوفه نامه ای نوشتند و آن را به قيس بن مسهّر صيداوى دادند كه به كوفه برساند. مأمورين در بين راه قيس را گرفتند، و پس از آنكه او بر ضد يزيد و ابن زياد سخن گفت، او را به شهادت رساندند.
(قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 41)
بنابر مشهور در اين روز در سال 61 ه ق آقا و مولايمان حضرت اباعبدالله الحسين سيّد الشّهداء عليه السلام با اهل بيت و اصحابشان وارد كربلاى معلى شدند.
(ارشاد: ج 2، ص 84. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 24. الوقايع و الحوادث: ج 2ص 89. مناقب ابن شهر آشوب: ج 4، ص 105. جلاء العيون: ص 379. معالى السبطين: ج 1ص 285).
روز اول محرم، امام حسين عليه السلام در قصر بنى مقاتل نزول اجلال فرمودند، و از عبيدالله بن حر جعفى دعوت به يارى نمودند، ولى او اجابت نكرد و بعداً پشيمان شد.
(ارشاد، ج 2، ص 81)
یکم محرم الحرام:آغاز ايام حسينى:
اولين روز از ماه حزن و اندوه آل محمد عليهم السلام است، كه همه انبياء و ملائكه و شيعيان و دوستان اهل بيت عليهم السلام محزون اند. بايد گفت: كه حزن و اندوه تمام عالم است، چرا كه همه ساله از اول محرم تا روز عاشورا پيراهن پاره پاره سيّد الشّهداء عليه السلام را از عرش خدا به رو به زمين می آويزند و حزن و اندوه عالم را فرا می گيرد.