(قلائد النحور: ج ربيع الاول، ص 26. قيض العلام: ص 206. مستدرك سفينة البحار: ج 4، ص 67. مستدكات علم رجال الحديث: ج 8، ص 580. رياحين الشريعة: ج 3، ص 280)
مادر ايشان حضرت رباب سلام الله عليها است كه با هم در واقعه كربلا حضور داشتند، و همراه با اسرا به كوفه و شام رفتند.
در صبح روز رحلتش محمد بن عبدالله (نفس زكيه) چهار صد دينار عطر و عود خريد و پيرامون تابوت آن حضرت در مجمره ها سوزانيد. خالد بن عبدالملك حاكم مدينه كه در نظر داشت با به تعويق انداختن تشييع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهر جسارت شود، گفت: «صبر كنيد من براى نماز خواندن بر جنازه می آيم»، ولى نيامد. لذا جنازه مبارك آن حضرت تا شب دفن نشد. پس از آن حضرت سجاد عليه السلام و به قولى يحيى بن حسن عليه السلام و به قولى محمد بن عبدالله نفس زكيه بر جنازه آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام به خاك سپردند.
(فيض العلام: ص 205 - 206. رياحين الشريعة: ج 3، ص 280 - 282)