1 . بعثت علت محدثه اسلام و غدیر علت مبقیه آن بود.
2 . غدیر تجلّی هدایتگران در آیه «لِکلِّ قَومِ هادٍ» بود.
3 . در غدیر با اطاعت از امامان هدایتگر، همه ملتها تحت یک نظم و وحدت الهی به سر منزل مقصود میرسند.
4 . در معنای غدیر حضرت زهراعلیها السلام فرموده: «وَ طاعَتَنا نِظاماً لِلمِلَّةِ، وَ اِمامَتَنا اَماناً مِنَ الفُرقَةِ».
5 . بیعت غدیر به معنای دست اتحاد مسلمین بر ولایت بود.
6 . دستور ابلاغ غدیر تا قیامت به معنای اتحاد همه مسلمین در همه مکانها بر سر ولایت است.
7 . غدیر اتمام حجت نهایی بر سعادت ابدی در سایه اطاعت از امام معصومعلیه السلام برای وحدت و نظم نوین جهان و ارتباط همه قلبها است.
8 . با جمله «حَسبُنا کِتابُ اللَّهِ" طعم شیرین غدیر و رسیدن به آرزوهای بشریت در کامشان تلخ گردید.
9 . سقیفه درهای رحمت گشوده را بست، و جهنّم را برای مسلمین به ارمغان آورد.
10 . با حاکمیت جابرانه سقیفه، ائمه معصومینعلیهم السلام نتوانستند غدیر از دست رفته را به کام زندگی مردم برگردانند.
11 . غدیر یعنی نظم و وحدت با پیروی از دین واحد و تشکیل یک حکومت واحد جهانی با مدیریت مردی آسمانی به تضمین عصمت الهی.
12 . با آشکار شدن صراط مستقیم غدیر در عصر ظهور و بسته شدن راههای انحرافی دین، حقیقت نظم و وحدت کلمه نمایان خواهد شد.
13 . با کنار گذاشتن غدیر در سقیفه، بشریت به سمت بینظمی و تفرقه پیش رفت.
14 . عوامل بینظمی و تفرقه که ریشه در فراموشی غدیر دارد عبارتند از نفاق، دنیاگرایی، حزبگرایی، بیتفاوتی، سطحی نگری، ترس و سُست عنصری.
15 . راههای ایجاد نظم و وحدت قبل از ظهور :
- اعتقاد به غدیر.
- عمل به حدیث ثقلین.
- امتحان الهی بر مبنای امامت در امّت اسلامی.
- ایمان مشروط به ولایت و اخذ دین از آنان.
- بیان حقایق اگر چه وحدت بر هم خورد.
- رجوع به خدا و رسول در اختلاف
مقدمه
دیروز علامه امینی ها و دلسوختگان غدیر با زحمات خود، از کتب عامه اصل واقعه غدیر و تردید در آن و شبهات وارده در لفظ «مولا» را پاسخ داده و اثبات نمودهاند. امروز نوبت شکافتنِ سرزمینِ نورانی و پر برکت غدیر است، که سالیان زیادی است به خاطر دشمنی با غدیر خم، گنجینه های معرفتی آن پنهان مانده و بشر از دستیابی به آن محروم شده است.
آنچه پیش رو دارید با موضوع «تجلّی نظم و وحدت الهی در عصر ظهور»، بیان گوشهای از یکی از این ارتباط هاست؛ که به محضر شهیده دفاع از غدیر، حضرت زهراعلیها السلام تقدیم مینمایم.
انبیاعلیهم السلام بنیان گذاران وحدت بر اساس دین واحد خدا
خداوند متعال پس از خلقت آدم تا امروز رسولانی را برای هدایت بشر فرستاد، تا مردم با ایمان به آنها در راه خدا متحد شوند، و دچار ذلت و خواری تفرقه نگردند. انبیاء و رسولان نیز یکی پس از دیگری با تبلیغِ دینی واحد، وظیفه خود را در راه این هدف انجام دادند، همان گونه که خداوند در قرآن میفرماید: «اِنَّ الدّینَ عِندَ اللَّهِ الاِسلامُ»(399): «همانا دین در نزد خدا اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است».
تا نوبت به خاتم الانبیاءصلی الله علیه وآله رسید، و خداوند دین ایشان را خاتم الادیان، و قرآن معجزه جاوید را قانون واحد الهی و تنها قانون نامه آسمانی برای بشریّت معرفی فرمود؛ و با این بعثت بر مؤمنین منّت نهاد؛ آنجا که میفرماید: «لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَی المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولاً مِن اَنفُسِهِم»(400): «خداوند بر مؤمنان منّت نهاد (و نعمت بزرگی بخشید) هنگامی که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت».
بیست و سه سال دوره رسالت سراسر حادثه، همراه با رنج و مشقت و اذیت برای پیامبرصلی الله علیه وآله، برای دعوت همه مردم به توحید و یکتاپرستی و ترک عادات جاهلیت، در حال سپری شدن بود. همان گونه که پیامبرصلی الله علیه وآله فرمودند: «ما اوذیَ نَبیٌّ مِثلَ ما اوذیتُ»: «هیچ پیامبری به اندازه من مورد آزار قرار نگرفت».(401) آخرین سال عمر شریف ایشان وقایع مهمی را در خود جای داده بود، و آن حضرت به امر الهی در حالی خود را برای سفر آخرت آماده مینمود که دو حکم الهی یکی حج و دیگری اعلان ولایت باقی مانده بود.
لذا اجرای این دو حکم با هم قرین گشته و بلافاصله پس از حجة الوداع و فراغت از آن خداوند به پیامبرش فرمود: «فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب»(402): «پس هنگامی که از آن کار مهم فارغ شدی منصوب کن».
کنگره عظیم وحدت در سرزمین غدیر
واقعه تاریخی غدیر خم، در روز هجدهم ذیالحجه سال دهم هجری اتفاق افتاد که در واقع اعلان رمز اتحاد مسلمانان بر سر ولایت امامان معصومعلیهم السلام بود. خداوند به وسیله پیک وحی حضرت جبرئیلعلیه السلام، قبولی رسالتِ بیست و سه ساله آن حضرت را با آن همه زحمت، در گرو انتصاب علیعلیه السلام به عنوان جانشین خود قرار داد. قرآن شریف به این امر مهم اشاره نموده است، آنجا که میفرماید: «وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ»(403): «ای پیامبر! آن چه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده (به مردم) برسان! و اگر نکنی رسالت او را انجام ندادهای»!
پس از اجرای این حکم الهی، خداوند بر رسالت خاتم الاوصیاء و اسلامِ با علی بن ابیطالبعلیه السلام مهر تأیید زد و فرمود: «الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً»(404): «امروز دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آئین شما پذیرفتم»؛ و این به معنای لزوم اتحاد مسلمین بر سر دین کاملی بود که در غدیر مورد رضای ربّ تبارک و تعالی قرار گرفت.
غدیر روز تجلی هدایتگران الهی
بیست و سه سال مردم با علت محدثه اسلام یعنی پیامبرصلی الله علیه وآله آشنا شده بودند، ولی علت مبقیه اسلام حضرت علیعلیه السلام را در آیه «اِنَّما اَنتَ مُنذِرٌ وَ لِکُلِّ قَومٍ هادٍ»(405): «تو فقط بیم دهندهای و برای هر گروهی هدایت کنندهای است»، جستجو میکردند و پرسش داشتند. رسول خداصلی الله علیه وآله فرمودند: «اَنَا المُنذِرُ وَ عَلِیٌّ الهادی وَ بِکَ یا عَلِیُّ یَهتَدِی المُهتَدون»: «من ترساننده امت و علی راهنمای آنان است»، و سپس فرمودند: «یا علی! توسط تو مردم به راه راست هدایت خواهند شد».(406)
خداوند روز غدیر را زمان پاسخگویی به همه این سؤالات بشریت قرار داده، همان گونه که فرموده است: اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیمَ»: «ما را به راه راست هدایت کن».(407) روزِ غدیر را روزِ تجلّیِ هدایتگران الهی قرار داد، و بنابراین آیه «لِکُلِّ قَومٍ هادٍ»(408) تفسیر شد و نیاز بشریت پاسخ داده شد.
پیامبر خداصلی الله علیه وآله نیز به امر الهی برای متذکر شدن چنین موضوع مهم در این روز تاریخی فرمودهاند: «یَومُ غَدیرِ خُمٍّ اَفضَلُ اَعیادِ اُمَّتی»(409): «افضل اعیاد امّت من روز غدیر خم است».
خطبه غدیر یا ندای وحدت
پیامبرصلی الله علیه وآله در خطبههای مفصل با ندای «مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَولاهُ»(410) بشریتِ تشنه معارفِ غدیر را به زیر چتر ولایت علی بن ابیطالبعلیه السلام فراخوانده، تا در کنار زلال برکه غدیر سیراب گردند و با اطاعت از امامان هدایتگر همه ملت ها تحت یک نظم و وحدت الهی، به سر منزل مقصود برسند.
حضرت زهراعلیها السلام ثمره قبول ولایت و اطاعت از امام را نظم و وحدت الهی معرفی کرده و در خطبه فدکیه با صراحت میفرمایند: «... وَ طاعَتَنا نِظاماً لِلمِلَّةِ وَ اِمامَتَنا اَماناً مِنَ الفُرقَةِ»(411): «خداوند برای سامان یافتن جامعه اطاعت و پیروی از ما اهل بیت را بر همه واجب کرده، و برای در امان ماندن از تفرقه ما را پیشوا و امام مردم قرار داده است».
امام هادیعلیه السلام در متن زیارت جامعه کبیره کلام حضرت زهراعلیها السلام را تفسیر نموده و در بخشی از آن میفرمایند: «... وَ بِمُوالاتِکُم ... ائتَلَفَتِ الفُرقَةُ»، یعنی اختلاف و تفرقه با اعتقاد به امامت و دوستی اهل بیتعلیهم السلام تبدیل به وحدت میگردد.
بیعت، تجلی وحدت در غدیر
پیامبر خداصلی الله علیه وآله به منظور ایجاد نظم و وحدت بین ملت های مسلمان و تداوم آن در جوامع بشری از همه مردم 120000 نفری حاضر در غدیر خم(412)، برای حضرت علیعلیه السلام و اوصیاء طاهرینشان بیعت گرفتند(413) و در خطبه غدیر فرمودند:
اَلا وَ اِنّی عِندَ انقِضاءِ خُطبَتی اَدعوکُم اِلی مُصافَقَتی عَلی بَیعَتِهِ وَ الاِقرارِ بِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعدی. اَلا وَ اِنّی قَد بایَعتُ اللَّهَ وَ عَلِیٌّ قَد بایَعَنی وَ اَنا آخِذُکُم بِالبَیعَةِ لَهُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
آگاه باشید! پس از پایان خطبهام شما را برای بیعت با او و اقرار به امامتش فرا میخوانم که با من و سپس با او دست بیعت دهید. آگاه باشید! همانا من با خدا بیعت نمودهام و علی با من بیعت کرده است، و من از طرف خداوند برای او بیعت میگیرم.
در روز بیستم ذی الحجه در توقفی سه روزه در سرزمین غدیر(414)، علاوه بر مردان زنان نیز با پیامبر و علیعلیهما السلام بیعت نمودند، و بر قبول ولایت علیعلیه السلام بر خودشان اقرار کردند. پیامبرصلی الله علیه وآله در خطبه غدیر فرمودند:
وَ قَد اَمَرَنِیَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَن آخُذَ مِن اَلسِنَتِکُمُ الاِقرارَ بِما عَقَدتُ لِعَلِیٍّ مِن اِمرَةِ المُؤمِنینَ وَ مَن جَاءَ بَعدَهُ مِنَ الاَئِمَّةِ مِنّی وَ مِنهُ.(415)
خداوند به من فرمان داده که از زبان های شما در مورد امامت علی و امامانی که بعد از او میآیند و از نسل من و اویند اقرار بگیرم.
غدیر، تجلّی اتحاد مورد رضای خداوند
پس از واقعه غدیر و اعلان ولایت، در سایه اطاعت و پیروی از ائمه هدیعلیهم السلام برای رسیدن به وحدت و نظم نوین جهانی قلب ملت ها میتپید، و بشریّت سعادتی غیر قابل وصف و دیدنی را پیش روی خود میدید. بنابراین تمام موجودات برای برخورداری از چنین حکومتی انتظار میکشیدند.
با کُند شدن ضربان قلب رسالت انتظار میرفت با تپش دوباره ولایت پیکره بیجان اسلام روح تازه بگیرد؛ تا هیچ حقّی از کسی پایمال نگشته و کسی مورد ظلم واقع نشود. این همان پیش بینی خداوند حکیم در روز غدیر بود، که با اعلان رسمی ولایت پیامبرصلی الله علیه وآله تداوم نظم و وحدت را در بین مردم تضمین میکرد.
ولی طعم شیرین غدیر و رسیدن به آرزوهای حقیقی، با گفتن «حَسبُنا کتابُ اللَّهِ»(416) در کام بشریت تلخ گردید، و اهل سقیفه مردم را از رسیدن به لذّتهای دنیوی و اُخروی محروم نمودند.
سقیفه تجلی تفرقه و اختلاف
اهل سقیفه مانند بقیه مسسلمانان در روز غدیر دستور پیامبرشان در مورد «ثقلین» را شنیدند که رمز اتحاد در اسلام بود، و متعهد شدند به سفارش آن حضرت عمل کنند، ولی نسبت به کلام ایشان و عهد خود بیاعتنا شدند. پیامبرصلی الله علیه وآله روز غدیر در میان آن انبوه جمعیت فرمود:
مَعاشِرَ النّاسِ اِنَّ عَلِیّاً وَ الطَّیِّبینَ مِن وُلدی هُمُ الثَّقَلُ الاَصغَرُ وَ القُرآنُ الثَّقَلُ الاَکبَرُ فَکُلُّ واحِدٍ مُنبِئٌ عَن صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ، لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ.(417)
ای مردم! همانا علی و پاکان از فرزندان من از نسل او ثقل(418) اصغر و قرآن ثقل اکبر است. هر یک از آن دو از دیگری خبر میدهد و موافق با اوست. آن دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
اهل سقیفه با عدم پذیرش ولایت الهی اهل بیتعلیهم السلام تفرقه و اختلاف را آغاز کردند و با پایه گذاری دین دیگری بر ضد ولایت علیعلیه السلام پرچم تفرقه بین مسلمین را برافراشتند. پیامبرصلی الله علیه وآله در خطبه مفصّل غدیر به این موضوع اشاره نموده و این آیه را قرائت فرمودند: «وَ مَن یَبتَغِ غَیرَ الاِسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرینَ، اللَّهُمَّ اِنّی اُشهِدُکَ وَ کَفی بِکَ شَهیداً اَنّی قَد بَلَّغتُ»(419): «هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حقّ) آیینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران است».
همچنان با این اعتقاد بسیاری از انسانها در ضلالت و گمراهی به سر برده و با اطاعت و پیروی از اهل سقیفه نسبت به نعمت بزرگ الهی که ولایت الهی اهل بیتعلیهم السلام است کافر شده، و سخط و عذاب الهی را برای خود فراهم نمودهاند.
در صورتی که با قبول ولایت و اطاعت از امام زمانشان علی بن ابیطالبعلیه السلام خداوند درهای آسمان و زمین را بر روی آنان میگشود: «وَ لَو اَنَّ اَهلَ القُری آمَنوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الاَرضِ وَ لکِن کَذَّبوا فَأَخَذناهُم بِما کانوا یَکسِبونَ»(420)، تا دیگر مسلمین دچار تفرقه و بینظمی نشوند.(421) همچنین اگر همه مردم در قبول ولایت متفق میشدند، خداون، جهنم را خلق نمیکرد. در روایت آمده که حضرت فرمودند: «لَوِ اجتَمَعَ النّاسُ عَلی حُبِّ عَلِیِّ بنِ اَبیطالِبٍ لَما خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النّارَ»(422) «اگر مردم بر محبت حضرت علیعلیه السلام اجتماع میکردند، خداوند آتش را خلق نمیکرد».
خداوند در مورد مزد رسالت بیست و سه ساله پیامبرصلی الله علیه وآله میفرماید: «قُل لا اَسألُکُم عَلَیهِ اَجراً اِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربی»(423): «بگو: در برابر این (رسالت و تبلیغ) پاداشی از شما نمیطلبم»!
اما اهل سقیفه با دشمنی آشکار در مقابل علیعلیه السلام و غصب خلافت آن حضرت و تکذیب فرمان الهی در مورد قبولِ وصایت و خلافت بلافصل ایشان بعد از نبیصلی الله علیه وآله، پایه های ظلم و ستم را محکم کرده و اهل بیتعلیهم السلام را یکی پس از دیگری به وسیله زهر یا شمشیر به شهادت رساندند، همان گونه که پیامبر اعظمصلی الله علیه وآله فرمودند: «ما مِنّا اِلاّ مَسمومٌ اَو مَقتولٌ»(424): «هیچ یک از ما (معصومین) نیست مگر آنکه یا مسموم و یا مقتول است».
وعده وحدت الهی در عصر ظهور
با این بنیان شومی که بین مسلمین نهاده شد ائمه معصومینعلیهم السلام در زمان حیاتشان به خاطر اینکه عنان حکومتِ ظاهری به دست آنها نبود، نتوانستند طعم شیرین و لذیذ غدیر خم و برکاتِ آن را به ذائقه هایمردم برگردانند. این است که در زمان ظهور امام زمانعلیه السلام به دلیل تحقّق وعده الهی برای اجرای حکومتِ عدل گستر، هیچ ظالم و ستمگری قدرت تعرض به ایشان را نداشته و بیعتی نیز از طرف ستمکاران بر گردن آن حضرت نمیباشد. همان گونه که امام صادقعلیه السلام میفرمایند: «یَقومُ القائِمُ وَ لَیسَ ِلاَحَدٍ فی عُنُقِهِ عَهدٌ وَ لا عَقدٌ وَ لا بَیعَةٌ»(425): «در حالی ظهور میکند که از هیچ کسی در گردن او عهد و پیمان و بیعتی نباشد».
در حکومت مهدیعلیه السلام گرچه ظالمین و فرقه های ضالّه از اجرای اهداف علوی ناخوشایندند، ولی خداوند برای تحقّق اهداف غدیر ظرف زمانی را با نام عصر ظهور انتخاب نموده تا با حکومت عدل گستر در آن زمان نظم جهانی و وحدتِ الهی به دنیا برگردانده شود.
نظم و وحدت یعنی پیروی از یک دین واحد و تشکیل یک حکومت واحد جهانی با مدیریت مردی آسمانی تبار به تضمین عصمتی الهی، که قرآن در سوره احزاب به این عصمت الهی اشاره نموده و فرموده است: «اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیراً»(426): «همانا خداوند میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد».
وعده دین واحد الهی را خداوند در قرآن چنین بیان میفرماید: «هُوَ الَّذی اَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدی وَ دینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لَو کَرِهَ المُشرِکونَ»(427): «او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حقّ فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند»!
روایات زیادی از طرف اهل بیتعلیهم السلام در مورد تحقق وعده های خدا به ما رسیده از جمله حضرت رسول اکرمصلی الله علیه وآله فرمودند: «المَهدِیُّ مِن عِترَتی مِن وُلدِ فاطِمَة، یُقاتِل عَلی سُنَّتی کَما قاتَلتُ اَنَا عَلَی الوَحیِ»: «مهدی از عترت من است و از فرزندان فاطمهعلیها السلام است، او بر اساس سنّت من پیکار میکند چنان که من بر اساس وحی پیکار نمودم».(428)
بنابراین، منتظران مصلح در سرتاسر عالم، برای نفس کشیدن و زندگی در آن عصر ظهور لحظه شماری میکنند.
وحدت حقیقی بر اساس صراط مستقیم
اهمیت نظم و وحدت الهی، در صدر اسلام از طرف حضرت باری تعالی مورد عنایت بوده است و تحت عنوان تألیف قلوب به آن اشاره شده است. خداوند در قرآن میفرماید:
هُوَ الَّذی اَیَّدَکَ بِنَصرِهِ وَ بِالمُؤمِنینَ، وَ اَلَّفَ بَینَ قُلوبهِم لَو اَنفَقتَ ما فیِ الاَرضِ جَمیعاً ما اَلَّفتَ بَینَ قُلوبِهِم وَ لکِنَّ اللَّهَ اَلَّفَ بَینهُم اِنَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ.(429)
اوست آنکه تو را با یاریش و به وسیله مؤمنین تأیید کرد، و دل های آنها را با هم الفت داد! اگر تمام آنچه روی زمین است صرف میکردی تا دل های آنان را الفت دهی نمیتوانستی! ولی خداوند در میان آنها الفت ایجاد کرد! او توانا و حکیم است.
از برکات زمان ظهور امام زمانعلیه السلام نیز تألیف قلوب خواهد بود. صادق آل محمدعلیه السلام میفرماید: «خداوند به وسیله آن حضرت بین دل های پراکنده و مخالف یکدیگر ائتلاف میبخشد».(430)
همچنین در فرازی از دعای ندبه آمده است: «اَینَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَ الرِّضا»: «کجاست آنکه میان پراکندگی صلاح و رضا را جمع میکند»؟
حقیقت نظم و وحدت چنگ زدن به ریسمان الهی است، همان گونه که خداوند میفرماید: «وَ اعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقوا».(431)
بنابراین، در مسیر صراط مستقیم حرکت کردن و دوری جستن از راه های انحرافی و تفرقه، همان اطاعت و پیروی از خداوند باری تعالی است که در سوره انعام میفرمایند: «وَ اَنَّ هذا صِراطی مُستَقیماً فَاتَّبِعوهُ وَ لا تَتَّبِعوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُم عَن سَبیلِهِ ذلِکُم وَصّاکُم بِهِ لَعَلَّکُم تَتَّقونَ»(432): «این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید و از راههای پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید، که شما را از طریق حقّ دور میسازد! این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش میکند، شاید پرهیزگاری پیشه کنید»!
با آشکار شدن صراط مستقیم و بسته شدن راه های انحرافی دین در عصر ظهور، حقیقت نظم و وحدت کلمه که خدا وعده داده نمایان خواهد شد. از پیامبرصلی الله علیه وآله نقل شده است که فرمود: «تُرِکتُم عَلَی المَحَجَّةِ البَیضاءِ الَّتی لیلُها کَنَهارِها ...»(433): «بر راه روشنی گزارده شدید که شبش همانند روز روشن است». پس راه واضح است به حدی که سیر کننده در آن گمراه نمیگردد.
وحدت غدیر با معرفی صراط مستقیم
در غدیر خم راهِ روشن و واضح و صراط مستقیم الهی توسط نبی مکرم اسلامصلی الله علیه وآله معرفی و تبیین گردید، همان گونه که در خطابه غدیر در تفسیر سوره حمد آن حضرت فرمودند:
مَعاشِرَ النّاسِ، اَنَا صِراطُ اللَّهِ المُستَقیمُ الَّذی اَمَرَکُم بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِیٌّ مِن بَعدی ثُمَّ وُلدی مِن صُلبِهِ اَئِمَّةٌ یَهدونَ اِلَی الحَقِّ وَ بِهِ یَعدِلونَ. «بِسمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ، الحَمدُ ِللَّهِ رَبِّ العالَمینَ، الرَّحمنِ الرَّحیمِ، مالِکِ یَومِ الدّینِ، اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینُ، اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیمَ، صِراطَ الَّذینَ اَنعَمتَ عَلَیهِم غَیرِ المَغضوبِ عَلَیهِم وَ لاَ الضّالّینَ». فِیَّ نَزَلَتْ وَ فیهِم نَزَلَت وَ لَهُم عَمَّت وَ اِیّاهُم خَصَّت.(434)
ای مردم! من آن صراط مستقیمی هستم که خداوند شما را به پیروی آن دستور داده، و بعد از من علی و سپس فرزندان من از نسل او پیشوایان هدایت به سوی حق هدایت میکنند و به حقّ دادگری مینمایند. سپس این آیات را تلاوت فرمود: «به نام خداوند بخشنده مهربان، ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است. خداوندی که بخشنده و بخشایشگر است. مالک روز جزاست. پروردگارا! تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم. ما را به راه راست هدایت کن، راه کسانی که به آنها نعمت بخشیدی، نه کسانی که بر آنان خشم و غضب نمودی و نه راه گمراهان». به خدا قسم (این سوره) درباره من و اهل بیت من نازل شده؛ شامل حال آنان است و به آنان اختصاص دارد.
بر هم زنندگان وحدت پس از پیامبرصلی الله علیه وآله
بعد از شهادت پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله دشمنان و منافقین در غدیرِ امیرالمؤمنینعلیه السلام طمع کردند، و با غصب خلافت تا امروز راه هدایت را برای بشریت تاریک نمودهاند. بنابراین با این ظلم که بالاترین درجه ظلم است، فضای زندگی بشریّت را بعد پیامبرشان توأم با غم و سختی نمودند.
شهادت غمبار حضرت زهراعلیها السلام به عنوان اولین حادثه تلخ بعد از شهادت پیامبر خداصلی الله علیه وآله رقم خورد و لکه ننگی بر پیشانی غاصبین خلافت و مسلمانان آن زمان گذاشت. از لحظهای که صدای ناله دختر پیامبرصلی الله علیه وآله بین در و دیوار به گوش رسید، محوریّت نظم و وحدت مسلمین از هم گسیخته شد. بنابراین با شهادت مظلومانه حضرت محسن بن علیعلیه السلام در کنار مادر، سند مظلومیت غدیر امیرالمؤمنینعلیه السلام توسط غاصبین خلافت امضا گردید؛ و از آن لحظه به بعد مسلمین جهان و بشریّت به سمت بینظمی و تفرقه کشیده شدند.
این است که در عصر ظهور، نظم و وحدت الهی به دست منجی بشریّت امام زمانعلیه السلام برگردانده خواهد شد، و شروع حکومت عدالت گستر آن حضرت با انتقام از قاتلین حضرت زهرا و محسن بن علیعلیهما السلام خواهد بود.
عوامل تفرقه مسلمانان
اشاره
ریشه های بینظمی و تفرقه را در بیش از نیمی از خطابه پیامبرصلی الله علیه وآله در مورد منافقین میتوان جستجو کرد. بسیار جالب توجه است که حضرت در سرزمین غدیرخم فرمودند:
وَ سَأَلتُ جَبرَئیلَ اَن یَستَعفِیَ لِیَ السَّلامَ عَن تَبلیغِ ذلِکَ اِلَیکُم اَیُّهَا النّاسُ لِعِلمی بِقِلَّةِ المُتَّقینَ وَ کَثرَةِ المُنافِقینَ وَ اِدغالِ الآثِمینَ وَ خَتلِ المُستَهزِئینَ بِالاِسلامِ.(435)
من از جبرئیل خواستم که از خدا بخواهد و مرا از تبلیغ این پیام به شما - ای مردم - معاف بدارد، زیرا از کمی پرهیزگاران و زیادی منافقان و فساد و تباهی سرزنش کنندگان و مکر و حیله مسخره کنندگان اسلام باخبرم.
مهمترین عوامل و ریشه های بینظمی و تفرقه را میتوان در تاریخ اسلام به خصوص زمان بعد از شهادت پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله، بدون غرض ورزی و تعصبّات بیجا جستجو نمود و نتایج ذیل را به دست آورد. عوامل زمینهساز بینظمی و تفرقه عبارتند از:
1 . نفاق.
2 . دنیاگرایی.
3 . حزبگرایی
4 . بیتفاوتی.
5 . سطحینگری.
6 . ترس و سست عنصری.
7 . حسادت.
8 . کینه توزی.
با بررسی این عوامل در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله و بعد از ایشان به نتایج مشابهی میرسیم، و آن اینکه با وجود این علل و ریشه ها حقّ حضرت علی علیه السلام گرفته شد، و پایه های ظلم و ستم چیده شده و گسترش پیدا میکند. تا زمان ظهور امام زمانعلیه السلام که طبق وعده الهی تمام این ریشه ها توسط آن بزرگوار نابود شده و موانع اجرای اهداف غدیر برطرف خواهد شد؛ و بشریت از برکات غدیر و تجلّی اهداف آن - که نظم و وحدت یکی از آنهاست - برخوردار خواهد شد.
1 . نفاق عامل اختلاف
اشاره
گروه نفاق در طول رسالت پیامبرصلی الله علیه وآله اقدامات زیادی انجام دادند از جمله: نوشتن صحیفه ملعونه اول، صحیفه ملعونه دوم، قصد ترور پیامبرصلی الله علیه وآله در گردنه هرشی، نافرمانی از جیش اسامه، تمرّد از آوردن کاغذ و دوات برای نوشتن وصیت آخر پیامبرصلی الله علیه وآله؛ و بسیاری از اقدامات دیگر.
در زمان حیات رسول خداصلی الله علیه وآله منافقین نقاب بر چهره داشتند، ولی بعد از شهادت ایشان با بالا بردن شمشیرهای برهنه بر روی سر صاحب غدیر امیرالمؤمنینعلیه السلام در سقیفه بنیساعده و غصب خلافت ایشان چهره هایشان آشکار گشت.
بزرگترین شخصیتی که در طول تاریخ اسلام نقاب از چهره نفاق منافقین کنار زد و اهداف پلید آنها را آشکار نمود و در این راه با دفاعی جانانه از صاحب غدیر تا آخرین نفس ایستاد، شهیده دفاع از غدیر حضرت زهراعلیها السلام بود.
از مهمترین آموزه های حوادث ناگوار تاریخ اسلام به خصوص بعد از شهادت پیامبرصلی الله علیه وآله، شناسایی چهره های پلید و پنهانی دشمنان به ظاهر دوست است؛ اما مهمتر از آن شناساندن آن چهره های نقابدار به همه مردم است، همان طور که محور اساسی مبارزات حضرت زهراعلیها السلام بعد از شهادت پدر بزرگوارشان تا آخرین لحظات عمر کوتاه آن حضرت شناساندن و افشای خط نفاق و اقدامات مخفیانه آنان بود.
لذا رسالتی که دختر پیامبرصلی الله علیه وآله به عهده داشت آن چنان سنگین و باارزش بود، که در اجرای آن مصیبت هایی از جمله شکستن سینه و پهلو و سقط جنین و نیلی شدن صورت بهای سنگین این افشاگری شد.
پس نکات ذکر شده نشان از این دارد که طراحانِ غصب خلافت هر چند در ظاهر همراه پیامبرصلی الله علیه وآله بودند و با او رفت و آمد داشتند و خود را جزء خواص جا زده بودند، اما دل های آنان را خار نفاق گرفته بود و فقط منتظر فرصتی بودند که به اهداف شومشان برسند. با شهادت پیامبرصلی الله علیه وآله به تعبیر حضرت زهراعلیها السلام خار نفاق که در دل های آنها خلیده بود آشکار گشت،(436) و فصل غمباری برای اهل بیتعلیهم السلام آغاز شد. در نتیجه منزل وحی که به عنوان مجمع مخالفین خلافت غصبی شناخت شده بود، با آتش نفاق شعلهور شد، و با همین شعله های نفاق دختر پیامبرصلی الله علیه وآله به شهادت رسید.
نفاق و عصر ظهور
در عصر ظهور حضرت بقیة اللَّهعلیه السلام برای اتمام حجت و رفع عذر، با پیروان همه ادیان با کتاب های آسمانی خودشان بحث و محاجّه میکند، و نویدهای موجود در کتاب های هر آیینی را که از آمدن مصلح جهانی خبر دادهاند به آنها یادآوری میکند. هر کس ایمان بیاورد از او میگذرد؛ و هر کس پس از شناخت حق و اثبات حقیقت بر کفر و الحاد خود اصرار بورزد، به سزای خود میرسد.
این معنی به اهل کتاب انحصار ندارد، بلکه از فرقه های به ظاهر مسلمان نیز که خود را اهل قرآن میدانند، هر کس در برابر حق تسلیم نشود طعمه شمشیر میگردد. خداوند تبارک و تعالی به امامان اهل بیتعلیهم السلام نیرویی عطا فرموده که هر کس را ببینند تشخیص می دهند که آیا اهل ایمان است یا اهل نفاق؛ چنان که امام باقرعلیه السلام میفرماید: «اِنّا لَنَعرِفُ الرَّجُلَ اِذا رَأَیناهُ بِحَقیقَةِ الایمانِ وَ حَقیقَةِ النِّفاقِ»(437): «هنگامی که ما شخصی را ببینیم مؤمن یا منافق بودن او را میشناسیم».
2 . دنیاگرایی عامل اختلاف مسلمین
اشاره
یکی از عواملی که مانع از پذیرش حق توسط مردم گشته و در طول تاریخ رسالت انبیاء الهی به شکل های مختلف از آن جلوگیری نموده، دنیا طلبی است. در این آزمون دینداری، انسانها چه زود دین خود را در مقابل این متاع اندک فروختهاند و صفحات تاریخ نیز گواه این مطلب است.
وحدت و نظم از نیازهای فطری بشری است که خداوند حکیم پیش بینی آن را نموده، و شرط رسیدن به آن را نیز پیروی از انبیاء الهی و اوصیاء ایشان قرار داده است. لکن توجه صرف به خواسته های نفسانی و زیادهطلبی ها و قدرت طلبی، مانع از اطاعت فرامین الهی شده، و جاری نشدن قوانین در بین مردم و ملت ها باعث از هم پاشیدگی و تفرقه و بینظمی خواهد شد.
اگر صفحات تاریخ صدر اسلام و دوره رسالت پیامبر اسلام حضرت محمدصلی الله علیه وآله را مورد بررسی قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که یکی از مهمترین واجبات الهی که دیگر واجبات را نیز تحت تأثیر خود قرار داده، بحث معرفی علیعلیه السلام به عنوان جانشینی پیامبر خداصلی الله علیه وآله بوده است، که آن حضرت نیز در مکان ها و زمان های مختلف متذکر این موضوع شدهاند و شاخص اصلی این اعلان ولایت روز هجده ذیالحجه سال دهم هجری یعنی روز غدیر خم است.
لذا بزرگترین نگرانی پیامبرصلی الله علیه وآله این بود که این کار به نحو شایستهای صورت پذیرد و بعد از ایشان وحدت مسلمین و نظم دچار تزلزل نشود؛ اما متأسفانه در دوره رسالت ایشان و به خصوص پس از شهادت آن بزرگوار، دنیا طلبان و کسانی که از روی طمع اسلام آورده بودند، با استفاده از دنیا طلبی مردم توانستند بر جامعه حکومت کنند و مانع از اجرای دقیق احکام الهی شوند.
غصب فدک ثمره دنیا طلبی
غصب فدک نیز ثمره دنیا طلبی و جاه طلبی شورای سقیفه بود، زیرا درآمدِ فدک ابزار مناسبی برای در بند کردن مردم دنیاپرست بود. لذا با تمام قدرت ارث حضرت زهراعلیها السلام غصب گردید و آن حضرت برای دفاع از حقِّ به تاراج رفته خود، بین جمعیت با ابابکر مناظره کرد؛ لکن خلیفه غاصب در جواب اهانت ها روا داشت و اراجیف غیر معقول مطرح کرد. اما دنیاطلبان حاضر در جلسه به سبب ترس از به خطر افتادن دنیای خود هیچ اعتراضی نکردند و حق را پایمال نمودند.
از بیان مطالب ذکر شده نتیجه میگیریم که اگر کسی دنیاگرا شد، دنیا و آخرت خود و دیگران را ویران و بینظم کرده و باعث تفرقه بین مردم و جوامع بشری میشود، و بسته به جایگاه خود و نحوه اجرای اهداف پلید شیطانی این اثر بیشتر خواهد شد. جاه طلبان سقیفه که بار سنگین شهادت یگانه دخت سول خداصلی الله علیه وآله را به دوش کشیدند، سرانجام با فروختن دین و دنیای خود بزرگترین اثرِ تفرقه و بینظمی را در جهان بشریت از خود بر جای گذاشتند .
رفع دنیاگرایی در عصر ظهور
در عصر ظهور و حکومت عدالت گستر حضرت بقیة اللَّهعلیه السلام دنیامحوری هیچ رنگ و بویی نخواهد داشت و با مدیریت ایشان به اذن الهی، با ریشه کن شدن صفت رذیله دنیاپرستی و دنیاگرایی، بینظمی و تفرقه ناشی از این صفت رذیله تبدیل به نظم و وحدت بین بشریت خواهد شد. چنان که پیامبر خداصلی الله علیه وآله میفرماید:
یَقسِمُ المالَ صِحاحاً وَ یَملأ اللَّهُ قُلوبَ اُمَّةِ مُحَمَّدٍ غِنیً وَ یَسَعُهُم عَدلُهُ.(438)
مال را عَلَی السویه تقسیم میکند و دل های امت محمدصلی الله علیه وآله را با بینیازی پر میکند و عدالتش همه آنها را فرا میگیرد (و دیگر کسی خود را ناگزیر از ستم نمیبیند).
امیرالمؤمنینعلیه السلام با قرائت این آیه خبر از وفور نعمتها در عصر ظهور میدهد: «وَ نُرِیدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثینَ وَ نُمَکِّنَ لَهُم فِی الاَرضِ»(439): «ما اراده کردهایم به آنان که روی زمین به ضعف کشیده شدهاند منت نهاده، آنها را وارثان و پیشوایان زمین قرار دهیم».(440)
امام باقرعلیه السلام در این باره میفرماید:
وَ تُجمَعُ اِلَیهِ اَموالُ الدُّنیا مِن بَطنِ الاَرضِ وَ ظَهرِها فَیَقولُ لِلنّاسِ: تَعالَوا اِلی ما قَطَعتُم فیهِ الاَرحامَ وَ سَفَکتُم فیهِ الدِّماءَ الحَرامَ وَ رَکِبتُم فیهِ ما حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ. فَیُعطی شَیئاً لَم یُعطِهِ اَحَدٌ کانَ قَبلَهُ وَ یَملَأُ الاَرضَ عَدلاً وَ قِسطاً وَ نوراً کَما مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً وَ شَرّاً.(441)
ثروت های روی زمین و گنج های درون آن از تمام نقاط جهان به سوی او گرد میآید. آنگاه خطاب به مردم میفرماید: بیایید این همان متاع دنیاست که برای آن با خویشاوندان قطع رحم کردید، و خون های حرام را ریختید، و به حریم گناهان وارد شدید، و مرتکب محرمات الهی شدید. این ثروت ها را چنان در اختیار مردم قرار میدهد که در تاریخ بخشش های جهان بیسابقه خواهد بود. زمین را پر از عدل و داد و نور میکند، همان گونه که مملو از جور و ستم و شر شده باشد.
3 . حزب گرایی عامل اختلاف مسلمین
اشاره
با ظهور اسلام و دعوت به سوی نظم و وحدت الهی، در سایه هدایتگری های خاتم الانبیاءصلی الله علیه وآله، قبائل و احزاب یکی پس از دیگری به دین اسلام رو آوردند. خدا در قرآن میفرماید: «وَ رَأَیتَ النّاسَ یَدخُلونَ فی دینِ اللَّهِ اَفواجاً»(442): «مردم را میبینی که گروه گروه در دین خدا وارد میشوند». این گونه پیکره امت اسلامی شکل گرفته و با تدبیر و حسن خلق رسول خداصلی الله علیه وآله این دین جهانی گشت.
متأسفانه پس از شهادت آن حضرت، گردانندگان سقیفه و احزاب آن دوره از تعصبات قبیلهای و حزبی یاران پیامبرصلی الله علیه وآله بهره برده و ساختار نظام اجتماعی امت اسلامی را بر هم زدند. با کنار زدن حقیقت غدیر و روی کار آمدن باطل، بزرگترین خیانت اهل سقیفه به بشریت آشکار گردید، که ثمره آن جلوگیری از تداوم نظم و وحدت الهی بود. در سقیفه ملاک برای تعیین خلیفه، دین خدا و وصیت پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله و لیاقت و کاردانی افراد نبود، بلکه بحث ها بر محور قبیله گرایی یا عصبیّتِ حزبی بود.
در اینجا اشارهای خواهیم داشت به گروههایی که در آن شرایط حضور داشتند. عرب بر اساس محیط قبیلگی زندگی میکرد و این محیط و مناسبات آن بود که زمینه را برای شکل گرفتن احزاب گوناگون آماده میکرد. این احزاب عبارت بودند از: حزب ثلاثه، حزب تیم و عَدیّ، حزب امویان و طُلَقاء، حزب انصار خَزرَج که شامل دو جناح مخالفِ هم بود: جناحِ سعد بن عباده و جناحِ بشیر بن سعد، و حزب انصارِ اَوس.
بعد از شهادت پیامبرصلی الله علیه وآله بعضی افراد پیشِ روی جامعه آن زمان اهداف و فعالیت های خود را در قالب گروه و حزبِ خاص انجام میدادند، و با دید حزبی و قبیلهای در جریانات گام برداشته و اقدام نمودند، و باعث تفرقه و بینظمی در امت اسلام میشدند.
برچیدن حزب گرایی در عصر ظهور
امیرالمؤمنینعلیه السلام میفرمایند: «یَعطِفُ الهَوی عَلَی الهُدی اِذا عَطَفوا الهُدی عَلَی الهَوی وَ یَعطِفُ الرَّأیَ عَلَی القُرآنِ اِذا عَطَفُوا القُرآنَ عَلَی الرَّأیِ، وَ یُریهِم کَیفَ عَدلُ السّیرَةِ وَ یُحیِی مَیِّتَ الکِتابِ وَ السُّنَّةِ»(443): «هنگامی که دیگران هوای نفس را بر هدایت مقدم بدارند او امیال نفسانی را به هدایت بر میگرداند، و هنگامی که دیگران قرآن را با رأی خود تفسیر کنند او آراء و افکار را به قرآن باز میگرداند. او به مردم نشان میدهد که چه نیکو میتوان به عدالت رفتار نمود. او تعالیم فراموش شده قرآن و سنت را زنده میسازد».
امام صادقعلیه السلام در تفسیر آیه شریفه «المُلکُ یَومَئِذٍ ِللَّهِ»(444) فرمودند: «یَرفَعُ المَذاهِبَ عَنِ الاَرضِ فَلا یَبقی اِلاَّ الدّینُ الخالِصُ»(445): «همه ادیان و مذاهب از روی زمین برداشته میشود و جز دین خالص باقی نمیماند». سپس فرمود:
فَوَ اللَّهِ یا مُفَضَّلُ لَیُرفَعُ عَنِ المِلَلِ وَ الاَدیانِ الاختِلافُ وَ یَکونُ الدّینُ کُلُّهُ واحِداً، کَما قالَ جَلَّ ذِکرُهُ: «اِنَّ الدّینَ عِندَ اللَّهِ الاِسلامُ».(446)
ای مفضل، به خدا سوگند ناهماهنگی ادیان و مذاهب از بین میرود و فقط یک دین در سراسر گیتی حکومت میکند، چنان که خدای تبارک و تعالی فرموده: به راستی دین نزد خدا عبارت از اسلام است و بس.(447)
لذا امام زمانعلیه السلام در عصر ظهور با تأییدات الهی طبق سیره و سنّت اجداد طاهرینشان امت واحد دور از هر تفرقه و بینظمی را مدیریت خواهند نمود.
4 . بیتفاوتی عامل رشد تفرقه
ایجاد بینظمی و تفرقه در امت اسلامی فقط به وسیله گروه حاکم غاصب نبود، بلکه آفت بیتفاوتی در رگ های اصحاب نامدار و توده مردم جریان پیدا کرد و غیرت دینی محو شد؛ و مدینه شاهد غصب حقوق سیاسی و مالی و اجتماعی امام علیعلیه السلام گردید.
مردمی که در قبال اطاعت و پیروی از علیعلیه السلام و یاری آن حضرت در گرفتن حق غصب شده، بیتفاوتی نشان دادند، نسبت به این بیتفاوتی نیز هیچ توجیه قابل قبولینداشتند؛ زیرا در طول رسالت پیامبرصلی الله علیه وآله از روز «یوم الدار» و نزول «وَ اَنذِر عَشیرَتَکَ الاَقرَبینَ»، و در زمان ها و مکان های دیگر به خصوص اعلان رسمی ولایت در روز غدیر، نسبت به خلافت علیعلیه السلام برای همه مردم اتمام حجت شده بود. حضرت زهراعلیها السلام در مسجد مدینه خطاب به مردم فرمودند:
یا مَعاشِرَ الفِتیَةِ وَ اَعضادَ المِلَّةِ ، وَ اَنصارَ الاِسلامِ، ما هذِهِ الغَمیزَةُ ... .(448)
هان ای جوانمردان! ای بازوان ملت و ای یاوران اسلام! این سستی و بیتفاوتی در مورد حقوق من چرا؟ این سهل انگاری در برابر آفت و ستم و بیداد برای چه؟ آیا پدر گرانمایهام پیامبرصلی الله علیه وآله نمیفرمود: «حرمت هر کس با گرامی داشتن فرزندش رعایت میگردد؟ چه زود رنگ پذیرفتید و بیدرنگ در غفلت خفتید؟!
البته کسانی که بنای قدرت طلبی و غصب خلافت را داشتند با آماده سازی قبلی خود، هر مانعی را که سدّ راه خود میدیدند به راحتی با این مردم بیتفاوت از پیش روی خود بر میداشتند. از این رو با اقداماتی از قبیل کتمان فضائل علیعلیه السلام، انحراف افکار عمومی از قضیه غدیر خم، و ادعای نسخ فرمان پیامبرصلی الله علیه وآله، نقش مؤثری در بیتفاوتی مردم داشتند.
5 . سطحینگری عامل اختلاف
از صفات رذیلهای که امت اسلامی زمان بعد از رسول خداصلی الله علیه وآله را دچار تفرقه و بینظمی نمود، سطحینگری آنهاست. پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله در این زمینه میفرمایند: «ما اَخافُ عَلَی اُمَّتی الفَقرَ وَ لکِن اَخافُ عَلَیهِم سوءَ التَّدبیرِ».(449) میفرماید که من بر امّت خود از ناحیه فقر اقتصادی بیم ندارم! یعنی فقر امت مرا از پا در نمیآورد، ولی از یک چیز دیگر بر امّت خود بیمناکم و آن کج فکری، بد فکری، بد اندیشی، جهل و نادانی است. اگر مردم مسلمان، روشن بینی و دور بینی و آینده بینی و عمق بینی و ژرف بینی را از دست دهند و ظاهر بین شوند، آن وقت است که برای اسلام خطر پیدا میشود.
سطحینگری پیروان رسول خداصلی الله علیه وآله سبب شد تا بسیاری از گرایش ها و معیارهای جاهلی بر قوانین عقلی و شرعی مقدم شود. این افراد با طراحان سقیفه که آشکارا خلافت حضرت علیعلیه السلام را انکار کردند و مسیر خلافت و ولایت را به انحراف کشاندند، همراهی کرده و با بیعتشان خلافت غصبی را تثبیت نمودند.تبلیغات جَوسازان آن چنان در بین مردم سطحینگر تاثیر گذاشته بود که همان حرف ها و یاوه های جاه طلبان سقیفه را تکرار میکردند و به عنوان ایراد به علیعلیه السلام میگفتند: «تو چهرهات خندهروست و مزاح میکنی. مردی باید خلیفه شود که عبوس باشد و مردم از او بترسند».(450)
همچنین در تاریخ نقل شده که در جریان غصب فدک ساده لوحی و خوش باوری مردم به کمک غاصبین آمد. هنگامی که در مسجد پیامبرصلی الله علیه وآله بین حضرت زهراعلیها السلام و ابوبکر مناظره رخ داد، ابوبکر حدیثی دروغین را به پیامبرصلی الله علیه وآله نسبت داد، و آنگاه فاطمهعلیها السلام با استناد به آیات قرآن، جعلی و دروغ بودن آن حدیث را به خوبی هویدا ساخت. اما کلمات ظاهر پسند ولی دروغین ابوبکر مردم را فریب داد و کسی برنخاست تا سند حدیث را جویا شود، و بپرسد که آخر این چه حدیثی است که تنها تو شنیدهای و هیچ یک از همراهان و صحابیان رسول خداصلی الله علیه وآله آن را نشنیدهاند؟ چرا دخت رسول خداصلی الله علیه وآله این حدیث را قبول ندارد؟
اما مصیبت دیگر این بود که حضرت زهراعلیها السلام شبها سوار بر مرکب میشد و با مولا علیعلیه السلام به مجالس انصار و مهاجرین و در خانه آنها میرفت و از آنها طلب یاری مینمود؛ اما آنها با بینشی ضعیف چنین جواب میدادند: «ما با ابوبکر بیعت کردهایم. اگر همسر تو و پسر عمویت (علیعلیه السلام) در این امر بر ابوبکر سبقت میگرفت ما از علیعلیه السلام سرنتافته و با ابوبکر بیعت نمیکردیم».(451)
آری، سطحی نگری مردم که در رفتار و گفتارشان عیان بود، خلافت غصبی را تقویت کرد و اهل بیتعلیهم السلام را به حاشیه راند و چنان کرد که حضرت زهرای اطهرعلیها السلام با باری از غم وا ندوه خلوتِ «بیت الاحزان» را برگزید.
6 . ترس و سست عنصری عامل تفرقه
ایجاد نظم و وحدت در امت اسلامی بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله طبق فرمایش حضرت زهراعلیه السلام با اطاعت و پیروی از علیعلیه السلام قابل اجرا بوده است، اما آنچه که مردم را از اطاعت بازداشت و نسبت به آن حضرت رویگردان شدند، ترسی بود که با توجه به سست عنصری مردم ظهور پیدا کرد، و غاصبان خلافت با استفاده از آن قدرت ظالمانه خود را تثبیت نمودند.
با مرور در تاریخ اسلام در مییابیم که خلفای غاصب چگونه عملکردی در رسیدن به قدرت داشتند. تشنگان قدرت با شمشیرهای برهنه مرگ پیامبرصلی الله علیه وآله را انکار کردند و ناشران این خبر را تهدید به مرگ نمودند تا فرصت خوبی برای اجرای برنامههای پیش بینی شده خود داشته باشند.
آنان با سازماندهی گروههای خود، ورود و خروج از مدینه را ممنوع اعلان کرده، و کسانی که قصد فرار و خارج شدن از مدینه را داشتند ترور کردند، و با هجوم به مخالفان توسط قبیله بنیاسلم بیعت با خلیفه را قطعی نمودند، و مخالفان خود را به اتهام ارتداد از صحنه خارج ساختند.(452)
عدهای را با تهدید به قتل و عدهای را با ضرب و شتم از صحنه خارج کردند. مردم در آن هیاهو و آشوب جز نهیب و سایه شمشیر چیزی نمیدیدند، و آنان که ترس و زبونی در قلبشان ریشه افکنده بود و جان و مال خویش را دوست داشتند و اصالتی برای دین و ایمان قائل نبودند، دم فرو بسته سفارشات رسول خداصلی الله علیه وآله را به فراموشی سپردند، و سقیفه را با بیعتشان پایدار کردند. فضا چنان غبارآلود شد که خانه وحی به عنوان خانه فتنه معرفی شد، و صدای ریحانه نبیصلی الله علیه وآله از بین در و دیوار به گوش رسید!
ترس و زبونی و سست عنصری سکوتِ خفّت باری را بر مدینه حاکم نمود و اهل مدینه را به ذلت و خواری کشاند و آنان برای همیشه محکوم تاریخ شدند. اما حضرت زهراعلیها السلام در برابر این ترس سکوت نکرد و تا پای جان از صاحب غدیر دفاع کرد. قرائت خطبه فدکیه در مسجد و همچنین قرائت خطبه برای زنان مهاجر و انصار گواه بر سرزنش آن حضرت در مورد این صفت رذیله است.
7 . حسادت عامل اختلاف
با گذری در تاریخ مییابیم که صفت ناپسند حسد دست قابیل را به خون برادرش هابیل آلوده کرد و برادران یوسف را به آن ستم بزرگ وادار نمود؛ بسیاری از آنچه از قتل ها، فتنه ها، دشمنی ها و انحرافات رخ داده ریشه در همین صفت رذیله دارد؛ چنانچه امام صادقعلیه السلام میفرمایند: «اُصولُ الکُفرِ ثَلاثَةٌ: الحِرصُ وَ الاستِکبارُ وَ الحَسَدُ»(453): «سه چیز از اصول کفر است: حرص و تکبّر و حسد».
در حوادث بعد از شهادت رسول خداصلی الله علیه وآله به روشنی آشکار است که چگونه صفات نیک بعضی از اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله تحت الشعاع صفت نکوهیده حسد قرار گرفت و نتوانستند از امتحان عظیم وصایای پیامبرصلی الله علیه وآله روسفید بیرون آیند.
8 . کینه توزی با اهل بیتعلیهم السلام عامل تفرقه
اشاره
یکی از عوامل بینظمی و تفرقه در امّت اسلامی کینه توزی بعضی از خواص و مردم قبائل آن زمان میباشد؛ که منشأ بعضی از این کینه توزی ها نسبت به پیامبرصلی الله علیه وآله و خاصه حضرت علیعلیه السلام بوده، و بعضی دیگر کینه توزی بین قبائل بوده است.
این کینه توزی ها در زمان رسالت رسول خداصلی الله علیه وآله با توجه به مجاهدت های علیعلیه السلام ایجاد گشت، و بعد از شهادت پیامبرصلی الله علیه وآله بُروز داده شد. پیامبرصلی الله علیه وآله به علیعلیه السلام فرمود: «ضَغائِنُ فی صُدورِ اَقوامٍ عَلَیکَ لا یُظهِرونَها حَتّی یَفقِدونی»(454): «کینه هایی از تو در دل قومی است که آن را برای تو آشکار نمیکنند مگر پس از آنکه مرا از دست بدهند».
حضرت زهراعلیها السلام در حالی که در اُحد بر مزار حمزه سید الشهداءعلیه السلام عزاداری میکرد، وقتی از ایشان پرسیدند: «چرا مردم بر ضدّ شما و علیعلیه السلام تهاجم آوردند و حقّ مسلم او را غصب کردند؟ فرمود:
لکِنَّها اَحقادٌ بَدرِیَّةٌ وَ تِراتٌ اُحُدیَّةٌ کانَت عَلَیها قُلوبُ النِّفاقِ مُکتَمِنَةً ِلاِمکانِ الوُشاةِ فَلَمَّا استُهدِفَ الاَمرُ اَرسَلَت عَلَینا شَآبیبَ الآثارِ.(455)
این همه کینه توزی ها از جنگ بدر و انتقامجویی ها از جنگ احد است که بر دل های منافقان پنهان بود، اما روزی که حکومت او را غصب کردند تمام آن کینه ها و حسادت ها را بر ما فرو ریختند.
کینه توزی بین مسلمین عامل تفرقه
مکّیان مهاجر و غیر مهاجر، در پی به دست آوردن فرصتی مناسب برای فرو نشاندن کینههای دیرینه خود بودند، ولی در زمان حیات رسول خداصلی الله علیه وآله زمینه آن فراهم نشد. از این رو، انصارِ اوس و خزرج همواره در این هراس بودند که به خاطر نبودن پیامبرصلی الله علیه وآله مکّیان انتقام گذشته را بگیرند.
این هراس و آن کینه ها مانع از آن شد که با هم وحدت داشته باشند و گفتار رسول خداصلی الله علیه وآله در مورد وصایت و خلافت علیعلیه السلام را پیروی نمایند؛ و عدم این اتحاد باعث نقش آفرینی در سقیفه شد.
رفع کینهها در عصر ظهور
در عصر ظهور طبق وعدهای که پیامبرصلی الله علیه وآله دادهاند ریشهکن شدن کینه توزی ها و تفرقه به دست حضرت مهدیعلیه السلام صورت میپذیرد، چنان که امیرالمؤمنینعلیه السلام از رسول خداصلی الله علیه وآله پرسیدند: آیا مهدیعلیه السلام از ما اهل بیت است؟ فرمود:
لا، بَل مِنّا مَن یَختِمُ اللَّهُ بِهِ الدّینَ کَما فَتَحَ بِنا وَ بِنا یُنقَذونَ مِنَ الفِتنَةِ کَما اُنقِذوا مِنَ الشِّرکِ وَ بِنا یُؤَلِّفُ اللَّهُ بَینَ قُلوبِهِم بَعدَ عَداوَةِ الفِتنَةِ کَما اَلَّفَ بَینَ قُلوبِهِم بَعدَ عَداوَةِ الشِّرکِ وَ بِنا یُصبِحونَ بَعدَ عَداوَةِ الفِتنَةِ اِخواناً کَما اَصبَحوا بَعدَ عَداوَةِ الشِّرکِ اِخواناً فی دینِهِم.(456)
آری! مهدی از ماست. خداوند به وسیله او دین را به اتمام میرساند، چنان که به وسیله ما آغاز نمود. به دست ما از فتنه رهایی مییابند، چنان که به دست ما از شرک رهایی یافتند. خداوند پس از کینه های فتنهگری به دست ما در میان آنها الفت و صمیمیّت ایجاد میکند، چنان که بعد از کینه توزی های شرک به دست ما در میانشان صفا و صمیمیت ایجاد نمود. بعد از عداوت روزگار فتنه به وسیله ما برادری خود را باز یابند، چنان که بعد از عداوت شرک به دست ما برادر ایمانی گشتند.
اعتقاد به غدیر تنها راه وحدت الهی
اشاره
برای نظم و وحدتی بر اساس دین الهی چند پایه قابل توجه است:
1 . اعتقاد به واقعه مهم تاریخی غدیر خم و قبول ولایت
بنابراین اعتقاد به اینکه در روز غدیر خم خداوند حکیم هدایتگرانی را برای بشریت و امت واحد اسلامی پیش بینی نموده و وظیفه انسانها پیروی و اطاعت از ایشان است، باعث میشود محوریت انسجام اسلامی و نظم بین ملت ها حفظ شود؛ و با قبول ولایت انسانها در زیر چتر عظیم ولایتِ الهی حضرات معصومینعلیهم السلام به نعمت وحدت و نظم الهی دست پیدا کنند.
2 . عمل به حدیث ثقلین و اطاعت از کلام پیامبرصلی الله علیه وآله
اگر تمام مسلمانان به حدیث ثقلین عمل کرده بودند میتوانست وحدت اسلامی قوی بین آنها ایجاد گردد، به حدّی که بادها نتواند آنها را به حرکت درآورد و طوفان ها نتواند آن را از جا بَرکند، و کسی متعرض آن نشده و دشمنان اسلام آنها را سست نگردانند، و این تنها راه خلاصی مسلمانان و نجات آنهاست، و ماسوای آن باطل و گفتاری بیمعناست.
ثقل اکبر و ثقل اصغر هر دو باعث ایجاد وحدت و نظم در مسلمین هستند، به شرط آنکه این دو به فرمایش پیامبرصلی الله علیه وآله از هم جدا نشود.
امام باقرعلیه السلام در تفسیر آیه شریفه «الَّذینَ اِن مَکَّنّاهُم فِی الاَرضِ ...»(457): «کسانی که اگر آنها را در روی زمین امکانات دهیم، نماز را بپا میدارند و زکات میپردازند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند، و عاقبت امور از آنِ خداوند است». درباره این آیه میفرماید:
اِنَّها لَم تَرعَ حَقَّ نَبیِّها اَما وَ اللَّهِ لَو تَرَکوا الحَقَّ عَلی اَهلِهِ لَمَا اختَلَفَ فِی اللَّهِ تَعالی اثنان.(458)
این امت حق و حریم پیامبرصلی الله علیه وآله را در مورد اهل بیتش رعایت نکردند. به خدا سوگند اگر این امت حقّ را از سرچشمه زلال اهل بیت میگرفتند حتی دو نفر هم در مورد پروردگار اختلاف نمیکردند.
3 . امتحان الهی بر مبنای امامت در امت اسلامی
خداوند متعال این امت را بعد از شهادت پیامبرش بر مسئله امامت به حقّ امتحان کرده؛ آنجا که میفرماید: «وَ اعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقوا»(459): «همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید»!
از آیات دیگر نیز استفاده میشود که وصیت پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله همانند وصیت دیگر انبیاء عدم تفرقه و ایجاد اتحاد بر محور حقّ و حقیقت است، که قرآن عظیم میفرماید: «شَرَعَ لَکُم مِنَ الدّینِ ما وَصّی بِهِ نوحاً وَ الَّذی اَوحَینا اِلَیکَ وَ ما وَصَّینا بِهِ اِبراهیمَ وَ موسی وَ عیسی اَن اَقیموا الدّینَ وَ لا تَتَفَرَّقوا»(460): «آیینی را برای شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود؛ و آنچه را بر تو وحی فرستادیم و به ابراهیم و موسی و عیسیعلیهم السلام سفارش کردیم این بود که دین را بر پا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید». «وَ لا تَکونوا کَالَّذینَ تَفَرَّقوا وَ اخْتَلَفوا مِن بَعدِ ما جاءَهُمُ البَیِّناتُ وَ اولئِکَ لَهُم عَذابٌ عَظیمٌ»(461): «مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند؛ پس از آنکه نشانه های روشن پروردگار به آنان رسید»!
مسلم در صحیح نقل کرده است که پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود:
سألتُ ربّی ثلاثاً فأعطانی اثنتین و منعنی واحدةً. سَأَلتُ رَبّی اَن لا یَهلِکَ اُمّتی بِالسُّنِّةِ فَأَعطانیها، وَ سَأَلتُهُ اَن لایَهلِکَ اُمَّتی بِالغَرَقِ فَأعطانیها، وَ سَألتُهُ اَن لا یَجعَلَ بَأسَهُم بَینَهُم فَمَنَعَنیها.(462)
از پروردگارم سه چیز درخواست کردم، دو تای آن را به من عطا نمود و مرا از یکی از آنها منع کرد. از او درخواست کردم امتم را با قحطی هلاک نگرداند، و پذیرفت. درخواست نمودم که امتم را با غرق هلاک نکند، و پذیرفت. ولی خواستم که بینشان نزاع نباشد، و آن را نپذیرفت.
4 . ایمانِ مشروط به اعتقاد به ولایت اهل بیتعلیهم السلام و اخذ دین از طریق آنان
ایمانی مانع از تفرقه و بینظمی است که مشروط به اعتقاد به ولایت اهل بیتعلیهم السلام باشد، و چون مردم بر اساس باورهای اعتقادی خود زندگی کرده و پایبند هستند، اگر زندگی ها بر اساس اعتقادات غیر سنّت الهی باشد بینظمی و تفرقه آشکار میگردد.
خداوند باری تعالی در روز غدیر خم با معرفی حضرت علیعلیه السلام و اعتقاد به آن حضرت پایه های دوستی و برادری را با یک اعتقاد واحد چید، و مردم پس از پذیرفتن دین اسلام با این اعتقاد مؤمن گردیدند و با یکدیگر برادر شدند، زیرا در قرآن آمده: «اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَةٌ»(463): «مؤمنین با هم برادرند».
5 . بیان حقایق در سنّت الهی و سیره معصومینعلیهم السلام
بیان حقایق در سنّت الهی و سیره معصومینعلیهم السلام آشکارا آمده، حتی جایی که احتمال یا یقین بر ایجاد اختلاف بوده باز هم بیان حقیقت لازم بوده و ترک نشده است و عمل به آن نیز سفارش شده است. اینک به نمونه هایی از موارد تقدیمِ حقّ بر وحدت در سنّت الهی و در سیره معصومینعلیهم السلام اشاره میکنیم:
1 . سنّت الهی
خداوند با علم ازلی میدانست که با دستور ابلاغ به پیامبرش بین حق و باطل جدایی حاصل میشود، و این ابلاغ باعث دو دستگی میشود، ولی حتی در انجام ندادن این کار پیامبرش را تهدید میکند «وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ»(464): «و اگر (آنچه را که خدا به تو وحی نموده به مردم نرسانی، رسالت او را انجام ندادهای»!
2 . سیره رسول خداصلی الله علیه وآله در ابلاغ ولایت حضرت علیعلیه السلام در روز غدیر
پیامبرصلی الله علیه وآله میدانست که مسلمانان با طرح این مسئله اختلاف کرده و به دو دسته شیعه علیعلیه السلام و مخالف او تقسیم میشوند، ولی در عین حال از بیان حقّ کوتاه نیامد.
3 . سیره حضرت علیعلیه السلام در حکومتداری
آن حضرت میدانست که با طرد معاویه و طلحه و زبیر، حکومتش بر هم خورده و وحدت اسلامی متلاشی خواهد شد؛ ولی در عین حال دست به این کار زد.
4 . سیره حضرت زهراعلیها السلام
حضرت زهراعلیها السلام با آنکه میدانستند امت اسلامی بعد از شهادت پدر از هر طرف مورد تعرض است و مردم نیز تازه مسلمان بودند. با این همه چنان مطلب را مهم دیده که از خانه به سوی مسجد میآید و با ابوبکر محاجّه میکند و به دفاع از حقّ امام زمانش قیام مینماید.
5 . سیره امام حسینعلیه السلام
کاری که امام حسینعلیه السلام کرد و بعد از واقعه عاشورا چه نهضت ها و قیام هایی را در جامعه به راه انداخت همگی توجیهگر این نکته است که هنگام تعارض بین بیان حقِّ و مسئله وحدت اسلامی، بیان حق مقدّم است.
6 . رجوع به خدا و رسولصلی الله علیه وآله
از دیگر راه های ایجاد نظم و وحدت الهی، در هنگام اختلاف در جانشینی پیامبرصلی الله علیه وآله رجوع به خدا و رسولصلی الله علیه وآله است، که خداوند میفرماید: «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اَطیعوا اللَّهَ وَ اَطیعوا الرَّسولَ وَ اولِی الاَمرِ مِنکُم فَاِن تَنازَعتُم فی شَیءٍ فَرُدُّوهُ اِلَی اللَّهِ وَ الرَّسولِ اِن کُنتُم تُؤمِنونَ بِاللَّهِ وَ الیَومِ الآخِرِ ذلِکَ خَیرٌ وَ اَحسَنُ تَأویلاً»(465): «ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الامر از خود را! و هر گاه در چیزی نزاع داشتید آن را به خدا و پیامبر باز گردانید. اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این کار برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است».
همچنین خداوند میفرماید: «وَ اَطیعوا اللَّهَ وَ رَسولَهُ وَ لا تَنازعوا فَتَفشَلوا وَ تَذهَبَ ریحُکُم وَ اصبِروا اِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرین»(466): «فرمان خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع و کشمکش نکنید، تا سست نشوید و قدرت و شوکت شما از میان نرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است»!
بنابراین با رجوع به خدا و رسولصلی الله علیه وآله در مسائل و موضوعات خارجی از جمله تعیین امام و جانشینی بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله باعث ایجاد نظم و وحدت الهی در امت اسلامی شدهایم.
معرفی آخرین وحدت بخش انسانها در خطابه غدیر
در روز هجدهم ذی الحجه سال دهم هجری در حجة البلاغ پیامبرصلی الله علیه وآله با معرفی ائمه اثنی عشرعلیهم السلام و خصوصاً حضرت مهدیعلیه السلام نظم و وحدت را برای آینده بشریت از طرف خداوند به ارمغان آورده فرمودند:
اَلا اِنَّ خاتَمَ الاَئِمَّةِ مِنَّا القائِمُ المَهدِیُّ.
آگاه باشید! همانا آخرین امام مهدی قائم از ماست.
اَلا اِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَی الدّینِ.
آگاه باشید! او بر همه ادیان پیروز خواهد شد.
اَلا اِنَّهُ المُنتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ.
آگاه باشید! او انتقام گیرنده از ستمگران است.
اَلا اِنَّهُ فَاتِحُ الحُصونِ وَ هادِمُها.
آگاه باشید! او فتح کننده دژها و ویران کننده آنهاست.
اَلا اِنَّهُ قاتِلُ کُلِّ قَبیلَةٍ مِن اَهلِ الشِّرکِ.
آگاه باشید! او بر همه طوایف و قبایل اهل شرک غلبه یافته و آنها را هدایت میکند.
اَلا اِنَّهُ مُدرِکٌ بِکُلِّ ثارٍ ِلاَولِیاءِ اللَّهِ.
آگاه باشید! او گیرنده خونبهای همه اولیای خداست.
اَلا اِنَّهُ النّاصِرُ لِدینِ اللَّهِ.
آگاه باشید! او یاری کننده دین خداست.
اَلا اِنَّهُ الغَرّافُ فی بَحرٍ عَمیقٍ.
آگاه باشید! او جرعه نوش و پیمانه گیر از دریای بیکران الهی است.
اَلا اِنَّهُ یَسِمُ کُلَّ ذی فَضلٍ بِفَضلِهِ وَ کُلَّ ذی جَهلٍ بِجَهلِهِ.
آگاه باشید! او هر صاحب فضیلتی را به مقدار فضلش و هر نادانی را به قدر نادانیاش نشان دهد و علامت نهد.
اَلا اِنَّهُ خِیَرَةُ اللَّهِ وَ مُختارُهُ.
آگاه باشید! او برگزیده و انتخاب شده خداوند تبارک و تعالی است.
اَلا اِنَّهُ وارِثُ کُلِّ عِلمٍ وَ المُحیطُ بِهِ.
آگاه باشید! او وارث همه علوم و احاطه دارنده بر همه فهم ها و ادراک ها است.
اَلا اِنَّهُ المُخبِرُ عَن رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ المُنَبِّهُ بِأَمرِ ایمانِهِ.
آگاه باشید! او حکایت از پروردگارش کند و از او خبر دهد و نشانه های او را برافراشته سازد.
اَلا اِنَّهُ الرَّشیدُ السَّدیدُ.
آگاه باشید! او راه یافته و استوار است.
اَلا اِنَّهُ المُفَوَّضُ اِلَیهِ.
آگاه باشید! اوست که همه امور مردم به او واگذار شده است.
اَلا اِنَّهُ قَد بَشَّرَ بِهِ مَن سَلَفَ مِنَ القُرونِ بَینَ یَدَیهِ.
آگاه باشید! اوست که پیشینیان از قرن ها پیش به ظهور او بشارت دادهاند.
اَلا اِنَّهُ الباقی حُجَّةً وَ لا حُجَّةَ بَعدَهُ وَ لا حَقَّ اِلاّ مَعَهُ وَ لا نورَ اِلاّ عِندَهُ.
آگاه باشید! اوست حجت باقی خداوند و پس از او حجتی نخواهد بود. حقی نیست مگر با او، و نوری جز نزد او نیست.
اَلا اِنَّهُ لا غالِبَ لَهُ وَ لا مَنصُورَ عَلَیهِ.
آگاه باشید! کسی بر او چیره نخواهد شد و بر او پیروز نگردد.
اَلا وَ اِنَّهُ وَلِیُّ اللَّهِ فی اَرضِهِ وَ حَکَمُهُ فی خَلقِهِ وَ اَمینُهُ فی سِرِّهِ وَ عَلانِیَتِهِ.
آگاه باشید! او ولیّ خدا در زمین و داور او در میان خلق و امانتدار او در امور نهان و آشکار اوست.
برکات وحدت بخش عصر ظهور
اشاره
چهار نقطه اصلی در عصر ظهور وجود دارد که که ثمره آنها تحقق هرچه دقیقتر و آسانتر وحدت است:
1 . وحدت کلمه
امام هادیعلیه السلام میفرماید: «هُوَ الَّذی یَجمَعُ الکَلِمَ وَ یُتِمُّ النِّعَمَ وَ یُحِقُّ اللَّهُ الحَقَّ وَ یُزهِقَ الباطِلَ، وَ هُوَ مَهدِیُّکُمُ المُنتَظَرُ»: «او کسی است که وحدت کلمه ایجاد میکند، و نعمت ها را کامل میسازد، و خداوند حق را به دست او تحقق میبخشد و باطل را نابود میسازد. او مهدی منتظر شماست».
آنگاه حضرت این آیه را تلاوت کرد: «بَقِیَّةُ اللَّهِ خَیرٌ لَکُم»(467) و سپس فرمود: «به خدا سوگند بقیة اللَّه اوست».(468)
2 . عزت مؤمنین در سایه عدل
در دعای ندبه میخوانیم: «اَینَ مُعِزُّ الاَولِیاءِ وَ مُذِلُّ الاَعداءِ». امام صادقعلیه السلام فرمود: «اَوَما عَلِمتَ اَنَّ لِلحَقِّ دَولَةً وَ لِلباطِلِ دَولَةً، وَ کِلاهُما ذلیلٌ فی دَولَةِ صاحِبِهِ. فَمَن اَصابَتهُ دَولَةُ الباطِلِ اقتُصَّ مِنهُ فی دَولَةِ الحَقِّ»(469): «مگر نمیدانی که برای حق دولتی و برای باطل دولتی است، و هر یکی در دولت دیگری خوار و بیمقدار است. کسی که در دولت باطل مورد ستم قرار گیرد در دولت حق از او رفع ستم میشود».
3 . جمع عقول بندگان
درباره شرایط زندگی در حکومت حضرت مهدیعلیه السلام میخوانیم:
اِذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ یَدَهُ عَلی رُؤوسِ العِبادِ فَجَمَعَ بِهِ عُقولَهُم وَ اَکمَلَ بِهِ اَخلاقَهُم، ثُمَّ مَدَّ اللَّهُ لِشیعَتِنا فی اَسماعِهِم وَ اَبصارِهِم حَتّی لا یَکونَ بَینَهُم وَ بَینَ القائِمِ بَریدٌ یُکَلِّمُهُم فَیَسمَعونَ وَ یَنظُرونَ اِلَیهِ وَ هُوَ فی مَکانِهِ.
هنگامی که قائم ما قیام کند دست شریفش را بر سر بندگان گذارد و خردهای آنها را گرد آورد و رشد آنها را کامل گرداند و خداوند بر وسعت بینایی و شنوایی آنان میافزاید و در میان قائمعلیه السلام و آنها مانع و سدی نمیماند. هر وقت قائمعلیه السلام بخواهد با آنها سخن بگوید آنها هر کجا باشند میشنوند، و آنها هر کجا هستند نگاه میکنند و او رادر اقامتگاه خود میبینند.(470)
4 . وفور نعمت و امنیت
همچنین درباره زندگی در روزگار حضرت بقیة اللَّه الاعظمعلیه السلام فرمود: «اِذا قامَ حَکَمَ بِالعَدلِ وَ ارتَفَعَ فی اَیّامِهِ الجَورُ وَ آمَنَت بِهِ السُّبُلُ وَ اَخرَجَتِ الاَرضُ بَرَکاتِها وَ رُدَّ کُلُّ حَقٍّ اِلی اَهلِهِ وَ لَم یَبقَ اَهلُ دینٍ حَتّی یُظهِروا الاِسلامَ وَ یَعتَرِفوا بِالایمانِ»(471): «چون قائم قیام کند به عدالت داوری میکند و در زمان او ستم ریشه کن میشود و راهها امن میگردد و زمین برکتهای خود را ظاهر میکند و هر حقّی به صاحب حق بر میگردد و پیرو هیچ آیینی نمیماند جز اینکه به اسلام میگرود و به آن ایمان میآورد».
سپس فرمود: «تَأمَنُ السُبُلُ، تَمشِی المَرأَةُ بَینَ العِراقِ وَ الشّامِ لا تَضَعُ قَدَمَیها اِلاّ عَلَی النَّباتِ وَ عَلی رَأسِها مِکتَلُها لا یُهَیِّجُها سَبُعٌ وَ لا تَخافُهُ»(472): «راه ها امن میشود، به گونهای که زن از عراق تا شام برود و پای خود را جز بر روی گیاه نگذارد، در حالی که جواهراتش را بر سرش بگذارد و هیچ درنده او را نترساند و او هم از درندهای هراس نداشته باشد».
نتیجه سخن
از اهداف بلند غدیر جلوگیری از تفرقه و بینظمی بین بشریت و امت اسلام بوده است؛ ولی این هدف بزرگ غدیر مثل دیگر اهداف آن تحقّق عملی پیدا نکرد، اما تجلّی نظم و وحدت الهی با حکومت عدالت گستر حضرت مهدیعلیه السلام صورت میگیرد.