2 . رسیدن به اهداف مذکور جز با تعلیم معصومینعلیهم السلام میسّر نیست.
3 . طبع انسان گرایش به شهوت پرستی دارد. اکثر انسانها با تشکیل کلاسهایی که تعالیم الهی دارد مخالفت میکنند، چرا که تحقق آن اهداف مقاصد شهوت پرستان را به خطر میاندازد.
4 . بعثت پیامبرصلی الله علیه وآله برای تحقق همه آن چیزی بود که ظالمین در طول تاریخ مانع میشدند، چرا که میفرماید: «لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ ...».
5 . عدم تحقق غلبه بر همه ادیان در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله لازمهاش اعلام غدیر و مژده تحقق آن در آینده بود.
6 . پیامبرصلی الله علیه وآله در خطبه غدیر وقتی به انتها میرسد با کلماتی واضح و مفصل از منجی عالم یاد میکند که همه خبر از فتح است.
7 . حقیقت چیزی جز این نبود که رهبری معصوم با اداره امور دین و دنیای مردم، آنان را به سعادت برساند.
8 . اهدافی که در عصر ظهور تحقق مییابد بر اساس «اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم» است، که حیات مادی و معنوی بشر در گرو آن است.
9 . حیات عصر ظهور در سایه چند چیز است:
- نشر علم حقیقی بین همه مردم.
- کمال عقول برای درک تربیت الهی.
- برچیدن افکار و عقاید و ادیان باطل.
- به حاکمیت رسیدن پاکان و نیکان.
- قدرت بر عمل صالح به بهترین وجه.
- قبولی در امتحان الهی به آسانی.
مقدمه
خلقت انسان دارای اهدافی بلند و عالی است، که به این اهداف در متن آیات قرآن اشاره شده است:
1 . رسیدن به علم و معرفت، آشنا شدن با مبدأ آفرینش، آموختن رسم و رسوم عبودیت و فراگرفتن رمز و راز بندگی.(236)
2 . پرستش حقّ و کرنش در برابر خالق هستی، عبادت پروردگار و شکر نعمتهای خداوند، سر ستودن به آستان مولای حقیقی و عمل کردن به وظایف بندگی؛ و در نتیجه رسیدن به رحمت خاص خداوند و بهرهمند شدن از الطاف خاصه او.(237)
3 . موفق گشتن در آزمونهای خداوند، نمره قبولی آوردن در تمام امتحانات آفریدگار و پیروزی در میدان عمل و بهترین عمل را تحویل خالق هستی دادن است.(238)
رسیدن به این اهداف بلند، بدون تعلیم و تعلّم و شرکت در کلاسهای تربیتی خاص که از سوی مربیان پاک و معصوم برگزار میگردد، برای احدی میسّر نیست.
رسالت انبیاء و اهداف خلقت
علاوه بر هدف خلقت، یکی از مهمترین اهداف خداوند از نازل نمودن کتب آسمانی و فرستادن انبیاء و رسولان الهی، دست یافتن انسان به چنین امور ارزشمندی است، اما با توجه به این که طبع بشر گرایش به تن پروری، شهوت رانی، و جمع ثروت و طلب ریاست دارد.
در طول تاریخ ظهور انبیاء و اوصیاء، اکثر انسانها با تشکیل چنین کلاسها و تحقق چنین تربیتهایی در جامعه بشریت مبارزه میکردند و مانع از به ثمر نشستن زحمات طاقت فرسای انبیا و اوصیا میشدند؛ چرا که تحقق این اهداف در آحاد مردم، منافع حکام جور و مطامع ثروت اندوزان بیدرد و شهوت رانان حیوان صفت را به خطر میانداخت. بدین خاطر با تمام وجود به جنگ خدا و رسولان پاک او برمیخاستند و از ظهور یافتن اهداف خلقت در جامعه و محقّق گشتن اغراض نبوت و امامت در آحاد مردم جلوگیری میکردند.
این وعده قطعی خداوند در تمام کتب آسمانی است که روزی بر بشر خواهد گذشت که این اهداف جامه عمل پوشیده و حکومت عادله واحده در کره زمین پیاده شود، و در سایه آن حکومت و سلطنت اهداف خلقت یکی پس از دیگری عملی گردد.
هدف از بعثت پیامبر خاتمصلی الله علیه وآله
پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله برترین پیامبر مرسل و کامل ترین فرد بشر، و دین اسلام کاملترین دین الهی و قرآن کریم جامعترین کتاب آسمانی است. اهداف یاد شده در این کتاب آسمانی بیش از سایر کتب مورد تأکید قرار گرفته و پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه وآله بهترین گزینه و آخرین فرستاده خداوند برای تحقق این اهداف معرفی میگردد؛ آنجا که میفرماید: «ما کانَ مُحَمَّدٌ اَبا اَحَدٍ مِن رِجالِکُم وَلکِن رَسولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبیّینَ»(239): «محمدصلی الله علیه وآله پدر هیچیک از مردان شما نیست، ولی رسول خدا و خاتم همه پیامبران است».
هدف خداوند از فرستادن چنین پیامبری پیروز گشتن و حاکم شدن دین اسلام بر تمام ادیان شمرده شده، آنجا که میفرماید: «هُوَ الَّذی اَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدی وَ دینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لَو کَرِهَ المُشرِکونَ»(240): «اوست خدایی که رسول خود را با اسباب هدایت (که در اختیارش قرار داده) و دینی که حقّ است، به سوی مردم فرستاده تا او را بر همه ادیان غالب و پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند».
در این آیه، خداوند رسولش را با این هدف به سوی مردم میفرستد که دین اسلام را بر تمام ادیان غالب و پیروز گرداند و حکومت پیامبرش وسیلهای باشد برای سرکوب قدرتمندان و جباران و گردنکشان، تا بتواند اهداف خداوند از آفرینش انسان را جامه عمل بپوشاند و بشریت را به غرض غایی خلقت علم و معرفت و بندگی و عبادت و انجام بهترین عمل با موفقیت و دستیابی انسان به رحمت خداوند برساند.
از سویی با در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی زمان بعثت پیامبرصلی الله علیه وآله که بعد از طیشدن دوره فترت(241) بود، دست یافتن به قدرت و حکومتی که توان اجرای اهداف یاد شده را داشته باشد، غیر ممکن میساخت. علی الخصوص که بنای اولیه خداوند و سیره مستمره رسول او بر پیشبرد طبیعی دین اسلام و بیان تدریجی احکام بود.
بر این اساس، هدف دنبال شده از بعثت و رسالت که غلبه دین خدا بر تمام ادیان و تحقق حکومت عادله واحده بود، به خاطر نخواستن اکثریت مردم محقق نشد. هر چند این هدف به صورت جزئی و مقطعی در منطقه جزیرة العرب محقق شد، اما هدف اصلی غلبه دین اسلام در همه کره زمین بر تمام ادیان بود که عملی نگردید. هر چند پیامبرصلی الله علیه وآله از تمام این وقایع باخبر بود، اما طبق وظیفه الهی خویش میبایست تلاش خود را بکند تا هم عذری در برابر خداوند از محقّق نشدن هدف یاد شده داشته باشد، و هم حجتی باشد در برابر مردمی که زیر بار نرفته بودند و با او به جنگ برخاسته بودند.
تعیین خلیفه و اهداف خلقت
یکی از تلاش های پیامبر رحمتصلی الله علیه وآله برای تحقق این هدف به طور کامل، تعیین خلیفه و جانشین برای خود بود که تمام توانمندیهای علمی و عملی پیامبرصلی الله علیه وآله را دارا باشد. به تعبیر قرآن در آیه مباهله(242) نفس پیامبرصلی الله علیه وآله بوده، و تمام صفات کمالیه آن بزرگوار در وجودش به کمال رسیده باشد.
پس غرض اصلی خدا و رسولصلی الله علیه وآله از تعیین جانشین برای کاملترین پیامبرصلی الله علیه وآله، انتخاب شخصی است که بتواند اهداف خلقت و اغراض نبوت و رسالت را در عالم محقق سازد؛ و این مطلبی است که از متن آیات قرآن و صریح کلام رسول خداصلی الله علیه وآله استفاده میشود.
در صحرای غدیر، آنگاه که پیامبرصلی الله علیه وآله در آخرین سال عمر خویش به معرفی رسمی جانشین خود میپردازند، اولین مطلبی را که بعد از بیان دستور و تأکید خداوند نسبت به معرفی امیرالمؤمنینعلیه السلام گوشزد مردم میکنند، مسئله ولایت کلیه مطلقه آن حضرت است، که بعد از ولایت خدا و رسولصلی الله علیه وآله در قرآن مطرح شده و او را ولی مطلق خدا بر بندگان و صاحب سلطنت و حکومت بر اموال و انفس خلائق میشمارد آنجا که میفرماید:
ای مردم! ... جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شده و از طرف خداوند پس از ابلاغ سلام پروردگارم - که او سلام است - مرا مأمور کرد که در این اجتماع بپاخیزم و به هر سفید و سیاه اعلام کنم که علی بن ابیطالب برادر و وصی و جانشین من در امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است، جز این که پیامبری بعد از من نیست، و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسول است. و خداوند در این مورد آیهای از کتابش بر من نازل کرده است: «اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذینَ آمَنوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلاةَ وَ یُؤتونَ الزَّکاةَ وَ هُم راکِعونَ»(243): «همانا ولیّ و سرپرست و صاحب اختیار شما خدا و رسول او و کسانی هستند که ایمان به خدا آورده باشند، همانها که نماز را بپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند». و علی بن ابیطالبعلیه السلام است که نماز را بپا داشته، و در حال رکوع زکات داده و در هر حال خدا را قصد میکند.(244)
در چند فراز بعد از این میفرماید: «مَعاشِرَ النّاسِ لا تَضِلُّوا عَنهُ وَ لا تَنفِروا مِنهُ وَ لا تَستَنکِفوا عَن وَلایَتِهِ، فَهُوَ الَّذی یَهدی اِلَی الحَقِّ وَ یَعمَلُ بِهِ وَ یُزهِقُ الباطِلَ وَ یَنهی عَنهُ وَ لا تَأخُذُهُ فِی اللَّهِ لَومَةُ لائِمٍ»: «ای مردم! از علی به سوی دیگری گمراه نشوید، و از او روی برنگردانید و از ولایت او سرباز نزنید، اوست که به حق هدایت نموده و به آن عمل میکند، و باطل را ابطال نموده و از آن نهی مینماید، و در راه خدا سرزنش هیچ ملامت کنندهای مانع او نمیشود».(245)
اهداف خلقت در سایه ولایت و حکومت امام
در فرازهای بعد از این، آنگاه که به معرفی فرزندان معصوم از نسل امیرالمؤمنینعلیه السلام اشاره میکند، در مقام معرفی مقام و شخصیت آنان چنین میفرماید:
مَعاشِرَ النّاسِ اِنَّ عَلیّاً وَ الطَّیِّبینَ مِن وُلدی هُمُ الثَّقَلُ الاَصغَرُ وَ القُرآنُ الثَّقَلُ الاَکبَرُ، فَکُلُّ واحِدٍ مُنبِئٌ عَن صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ، لَنیَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ. هُم اُمَناءُ اللَّهِ فی خَلقِهِ وَ حُکَماؤُهُ فی اَرضِهِ.
ای مردم، علی و پاکان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند، و قرآن ثقل اکبر است. هر یک از این دو از دیگری خبر میدهد و با آن موافق است. آنها از یکدیگر جدا نمیشوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. آگاه باشید که آنان امینهای خداوند بین مردم و حاکمان او در زمین هستند.(246)
در این فرازها پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه وآله، توجه مردم را به این نکته فرا میخواند که علی بن ابیطالب و فرزندان پاک او امامانی هستند، که ولایت و حکومت و سلطنت بر نفوس و اموال مردم بعد از او حقّ آنان است.
آری، در سایه ولایت و حکومت ولیِّ معصوم است که جامعه انسانی با رسوم عبودیت آشنا شده، از ظلمت جهل و نادانی نجات یافته و به نور علم و معرفت دست مییابد. از تاریکی کفران و دوگانه پرستی رهیده و به روشنایی یکتاپرستی و خداشناسی رو میآورد. از جهنم گمراهی و منجلاب فسادهای اخلاقی رها گشته و به راه روشن هدایت و سعادت و بهشت کرامتهای اخلاقی راه مییابد.
امام عصرعلیه السلام وارث غدیر و مجری ولایت امیرعلیه السلام
اما با توجه به اینکه پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله به تعلیم خداوند میداند که منافقان سقیفهنشین و پیروان افکارشان، چنین فرصتی را به خلفای او نمیدهند، تا با کمک حقّ خدادادی و مقام خلافت الهی خویش مردم را با اهداف خلقت آشنا سازند، و به عبودیّت خالص خداوند وادارند، و دنیا را تبدیل به مدینه فاضله و بهشت برین سازند؛ بلکه این کار تنها به دست آخرین بازمانده خداوند و دوازدهمین وصیّ و جانشین او انجام میپذیرد.
به همین خاطر، به فرازهای نهایی خطبه غدیر که میرسد با بیانیروشنتر و توضیحی بیشتر به معرفی آخرین فرزند معصومش پرداخته و مناصب اصلی امامت را در وجود آخرین یادگار غدیر منحصر میسازد و او را تنها بازمانده خداوند برای محقق ساختن غرض خلقت خوانده، و در حضور قریب صد و بیست هزار جمعیت در صحرای غدیر فریاد میزند:
اَلا اِنَّ خاتَمَ الاَئِمَّةِ مِنَّا القائِمُ المَهدِیُّ. بدانید که آخرین امامان، مهدی قائم از ماست.
اَلا اِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدّینِ. آگاه باشید که او غالب بر ادیان است.
اَلا اِنَّهُ المُنتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ. بدانید که او انتقام گیرنده از ظالمین است.
اَلا اِنَّهُ فاتِحُ الحُصونِ وَ هادِمُها. آگاه باشید که او فاتح قلعهها و منهدم کننده آنهاست.
اَلا اِنَّه غالِبُ کُلِّ قَبیلَةٍ مِن اَهلِ الشِّرکِ وَ هادیها. آگاه باشید که او پیروز بر هر قبیلهای از اهل شرک و هدایتکننده آنان است.
اَلا اِنَّهُ المُدرِکُ بِکُلِّ ثارٍ ِلاَولِیاءِ اللَّهِ. بدانید که او گیرنده انتقام همه خونهای اولیای خداست.
اَلا اِنَّهُ النّاصِرُ لِدینِ اللَّهِ. بدانید که او یاری دهنده دین خداست.
اَلا اِنَّهُ الغَرّافُ مِن بَحرٍ عَمیقٍ. بدانید که او استفاده کننده از دریای عمیق است.
اَلا اِنَّهُ یَسِمُ کُلَّ ذی فَضلٍ بِفَضلِهِ وَ کُلَّ ذی جَهلٍ بِجَهلِهِ. بدانید اوست که هر صاحب فضیلتی را به قدر فضلش و هر صاحب جهالتی را به قدر جهلش نشانه میدهد.
اَلا اِنَّهُ خِیَرَةُ اللَّهِ وَ مُختارُهُ. آگاه باشید که او انتخاب شده و اختیار شده خداوند است.
اَلا اِنَّهُ وارِثُ کُلِّ عِلمٍ وَ المُحیطُ بِکُلِّ فَهمٍ. آگاه باشید که او وارث هر علمی و احاطه دارنده به هر فهمی است.
اَلا اِنَّهُ المُخبِرُ عَن رَبِّهِ تَعالی وَ المُشَیِّدُ ِلاَمرِ آیاتِهِ. بدانید که اوست خبر دهنده از پروردگارش، و بالا برنده آیات الهی.
اَلا اِنَّهُ الرَّشید السَّدید. آگاه باشید که او هدایت یافته محکم بنیان است.
اَلا اِنَّهُ المُفَوَّضُ اِلَیهِ. بدانید که اوست که کارها به او سپرده شده است.
اَلا اِنَّهُ قَد بَشَّرَ بِهِ مَن سَلَفَ مِنَ القُرونِ بَینَ یَدَیهِ. آگاه باشید اوست که پیشینیان به او بشارت دادهاند.
اَلا اِنَّهُ الباقی حُجَّةً وَ لا حُجَّةَ بَعدَهُ وَ لا حَقَّ اِلاّ مَعَهُ وَ لا نورَ اِلاّ عِندَهُ. آگاه باشید که او به عنوان حجّت باقی میماند و بعد از او حجتی نیست. اوست که هیچ حقّی نیست مگر همراه او و هیچ نوری نیست مگر نزد او.
اَلا اِنَّهُ لا غالِبَ لَهُ وَ لا مَنصورَ عَلَیهِ. بدانید او کسی است که غالبی بر او نیست و کسی بر ضد او یاری نمیشود.
الا انَّهُ وَلِیُّ اللَّهِ فی اَرضِهِ وَ حَکَمُهُ فی خَلقِهِ وَ اَمینُهُ فی سِرِّهِ وَ عَلانِیَتِهِ. آگاه باشید که اوست ولیّ خدا در زمینش و حاکم او در میان خلقش و امین او در نهان و آشکارش.(247)
پیامبرصلی الله علیه وآله بعد از آنکه آخرین معصوم را کاملاً معرفی میکند، برای اتمام حجت و تأکید بر مطلب میفرماید:
مَعاشِرَ النّاسِ، اِنّی قَد بَیَّنتُ لَکُم وَ اَفهَمتُکُم، وَ هذا عَلِیٌّ یُفهِمُکُم بَعدی. ای مردم، من برایتان روشنکردم و به شما فهمانیدم، و این علی است که بعد از من به شما میفهماند.(248)
آنگاه مردم را برای بیعت با خود و سپس با علیعلیه السلام نسبت به آنچه برای آنها بیان فرمود، فرا میخواند و از آنها با دست و زبان و قلب بیعت میگیرد.
نتیجه
از مجموع آنچه بیان گردید چنین نتیجه میگیریم:
رسول گرامی اسلامصلی الله علیه وآله با این بیان در صحرای غدیر که روز تعیین جانشین و خلیفه بلافصل رسول خداست، اشاره به این نکته دارد که حقیقت غدیر از منظر پیامبر خاتمصلی الله علیه وآله، در عصر ظهور آخرین امیر عالم تبلور مییابد. زیرا غرض اصلی خلقت و هدف نهایی بعثت و رسالت و مقصود حقیقی از تعیین خلیفه برای منصب امامت عبارت است از «گسترش علم و معرفت، تحقق بندگی و عبادت، انجام بهترین عمل با موفقیت، و در نهایت غلبه دین خدا بر تمام ادیان و گسترش عدل و داد و رحمت خداوند در سرتاسر گیتی». همه این اهداف تنها در عصر ظهور امام عصرعلیه السلام تحقق پیدا میکند.
حقیقت غدیر چیزی جز این نبود که رهبر و پیشوایی معصوم و الهی، برای اداره امور دین و دنیای مردم، از طرف پروردگار تعیین گردد؛ و مردم هم با او بیعت کنند و فرمانش را گردن نهند تا بتواند سعادت دنیا و آخرت آنان را تأمین کرده، تمام آحاد جامعه را با رسوم عبودیت آشنا سازد؛ و عدالت و صداقت را در زندگی فردی و اجتماعی انسانها برقرار سازد؛ تا ابر رحمت پروردگار بر سر و رویشان ببارد.
این حقیقت با توجه به آنچه گذشت، بذرش در صحرای غدیر توسط بزرگترین باغبان هستی رسول گرامیصلی الله علیه وآله افشانده شد، و برداشت محصول و نمود و ظهورش در عصر شکوهمند ظهور امام عصر ارواحنا فداه آشکار خواهد گشت
اهداف خلقت و تحولات عصر ظهور!
توجه کوتاه به مدارک بیانگر تحولات عصر ظهور روشنکننده تبلور اهداف غدیر در ظهور آخرین امیر است.
خداوند اجابت دعوت رسولش در صحرای غدیر را مایه رسیدن به حیات و زندگی جاودانه در دنیا و آخرت میشمارد و میفرماید: «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا استَجیبوا للَّهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم»(249): «ای مؤمنان، زمانی که رسول خداصلی الله علیه وآله شما را فرا میخواند به سوی چیزی که شما را زنده و جاوید میسازد، دعوت خدا و رسول را اجابت کنید». سپس تحقق این حیات جاودانه را در عصر ظهور آخرین ولیّش شمرده میفرماید: «اِعلَموا اَنَّ اللَّهَ یُحیِی الاَرضَ بَعدَ مَوتِها قَد بَیَّنّا لَکُمُ الآیاتِ لَعَلَّکُم تَعقِلونَ»(250): «بدانید که خداوند زمین را بعد از مردنش زنده میکند. ما نشانهها و آیات (قدرت خود) را بیان میکنیم، شاید شما (اشارات) آنها را بفهمید».
حیات زمین و اهلش به حضور امام و یارانش
ابن عباس حیات زمین را در عصر ظهور و به واسطه امام عصر ارواحنا فداه تفسیر کرده، و مرگ زمین را جور و ستم اهل آن شمرده، و آیات را تفسیر به علائم و نشانههایی میکند که به واسطه امام قائمعلیه السلام در سطح کره زمین محقق میشود.(251)
در جایی که خداوند زمین مرده را در عصر ظهور ولیّش زنده میکند، پر واضح است که سرزمین دلهای بندگانش را با ایمان و معرفت و محبت خود و ولیش به مراتبی برتر و والاتر احیاء و زنده میسازد. امام حسینعلیه السلام در سخن پرباری میفرمایند:
از ما اهل بیت دوازده مهدی (هدایت یافته) خواهد بود. اولین آنها امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و آخرین آنها نهمین از فرزندان من است. و او امام قیام کننده به حقی است که خداوند به واسطه او زمین را بعد از مرگش زنده میکند و به واسطه او دین حق (اسلام) را بر تمام ادیان غالب و پیروز میگرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند.
برای او غیبتی است که گروههایی در زمان غیبت او مرتد شده و گروههای دیگر بر دین حق ثابت میمانند. آنگاه ثابت قدمان مورد ایذاء و آزار مرتدان قرار گرفته، به آنها گفته میشود: «کجاست این وعدهای که میگفتید، اگر شما از راستگویانید؟ آگاه باشید، به راستی، صبر کننده در غیبت او بر آزار و تکذیب منکران، به منزله کسی است که با شمشیر پیش روی رسول خداصلی الله علیه وآله جهاد کرده باشد.(252)
امام باقرعلیه السلام نیز در سخن گهرباری در تفسیر آیه «اِعلَموا اَنَّ اللَّهَ یُحیِی الاَرضَ بَعدَ مَوتِها»(253) میفرمایند: «خداوند زمین را بعد از کفر اهلش زنده میکند و کافر (در واقع) مرده است. خدا زمین را به وسیله امام قائمعلیه السلام زنده میکند. پس در زمین به عدالت رفتار کرده، هم زمین را زنده میکند و هم اهل زمین را، بعد از آنکه به کفر مرده باشند».(254)
عوامل پدید آورنده حیات جاودانه در عصر ظهور
اشاره
دست یافتن به این حیات در عصر ظهور، بر سه پایه استوار است که خلقت انسان بر اساس آن پیریزی شده است و فرستادن انبیاء و اوصیاء نیز برای اجرا و تحقق آن بوده است:
1 . علم و معرفت.
2 . بندگی و عبادت و رسیدن به رحمت.
3 . انجام بهترین عمل با موفقیت.
علم و معرفت
یکی از مهمترین تحولات در عصر ظهور آخرین سفیر الهی، این است که علم و دانش در سطح گستردهای، سر تا سر گیتی را فراگرفته، مردم با انواع علوم آشنا شده و بهترین معرفت را در حقّ خداوند و احکام و دستورات او پیدا کرده و با ولیّ حق و مقامات علمی و معنوی او آشنا میشوند. امام صادقعلیه السلام در سخن گهرباری میفرمایند:
العِلمُ سَبعَةٌ وَ عِشرونَ حَرفاً فَجَمیعُ ما جَاءَت بِهِ الرُّسُلُ حَرفانِ فَلَم یَعرِفِ النّاسُ حَتَّی الیَومِ غَیرَ الحَرفَینِ فَاِذا قامَ قائِمُنا اَخرَجَ الخَمسَةَ وَ العِشرینَ حَرفاً فَبَثَّها فِی النّاسِ وَ ضَمَّ اِلَیهَا الحَرفَینِ حَتّی یَبُثَّها سَبعَةً وَ عِشرینَ حَرفاً.(255)
علم بیست و هفت حرف است. آنچه را که هر یک از پیامبران آوردند دو حرف است و تا امروز مردم غیر از آن دو حرف را نشناختهاند. آنگاه که قائم ما قیام مینماید بیست و پنج حرف دیگر را خارج ساخته و در میان مردم منتشر میسازد و دو حرف دیگر را به آنها میافزاید تا تمام بیست و هفت حرف علم را در میان مردم منتشر نماید.
از این سخن حکیمانه امام صادقعلیه السلام استفاده میشود: علم و دانش در میان همه افراد جامعه منتشر می شود و تمام آحاد مردم به مدارج علمی دست مییابند، در حالی که تا قبل از قیام آن حضرت علم و دانش اختصاص به گروهی اندک داشت، علاوه که آنان نیز به هر علمی راه نیافته بودند. اما در عصر شکوهمند ظهور، تمام علوم (بیست و هفت حرف علم) در میان مردم منتشر میشود.
از این گذشته، نکته دیگرِ کلام گهربار امام این است که حقیقت هر علمی در عصر ظهور در میان مردم آشکار میشود نه علوم ظاهر فریب و بیپایهای که بر اساس فرضیه و تئوری به خورد دانش آموزان داده میشود، و پس از گذشت زمان بطلان و نادرستی تمام یا بخشی از آن آشکار میشود. بلکه حقیقت هر علمی و واقعیت هر دانشی به صورت یک فرهنگ عظیم و تکامل یافته در میان همه افراد جامعه منتشر میشود، علومی که باعث تکامل عقلها و رشد باورها میگردد. و این یکی از جهاتی است که باعث فهم روایاتی میگردد که چگونه خداوند با نهادن دست ولیّش بر سر بندگانش خردهای آنان را به کمال رسانده و عقول آنها را بارور میسازد. اگر امام باقرعلیه السلام میفرمایند:
اِذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ یَدَهُ عَلی رُؤُوسِ العِبادِ، فَجَمَعَ بِها عُقولَهُم، وَ اَکمَلَ بِهِ اَخلاقَهُم.(256)
هرگاه قائم ما قیام کند دست خود را بر سر بندگان خدا میگذارد و به این وسیله خردهای آنان را جمع و متمرکز میسازد و اخلاق آنها را کامل میکند.
بیشک یکی از عوامل تکمیل عقل انسان و بالا رفتن خرد و فهم او، افزایش علم و دانش و بالا رفتن سطح آگاهیهای اوست.
تردیدی نیست با علومی که ولیّ خدا در عصر ظهور بین مردم منتشر میسازد و کلاسهای تربیتی که آن بزرگوار با همیاری اصحاب و یاورانش در سطح کره زمین دائر میکند، سطح فکر و فهم مردم بالا رفته، خردهای آنان کامل گشته و از شعور بینظیری در تاریخ بشریت برخوردار میگردند.
این یکی از اهدافی است که خداوند در خلقت انسان از ابتدای آفرینش مدّ نظر داشته و با همین هدف انبیاء و کتب آسمانی را به سوی آنان فرو فرستاده است، اما جاهلان شهوت پرست و دنیا دوستان ریاست طلب با اخلال در کار آنان مانع از به ثمر رسیدن زحمات آنان گردیدند.
بیجهت نیست که پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه وآله در صحرای غدیر یکی از امتیازات امیرالمؤمنینعلیه السلام خلیفه بلافصلش را علم و دانش بینظیر او در میان همه اصحاب شمرده فرمایند:
مَعاشِرَ النّاسِ ، فَضِّلوهُ . ما مِن عِلمٍ اِلّا وَ قَد اَحصاهُ اللَّهُ فِیَّ ، وَ کُلُّ عِلمٍ عُلِّمتُ فَقَد اَحصَیتُهُ فی اِمامِ المُتَّقینَ، وَ ما مِن عِلمٍ اِلاّ وَ قَد عَلَّمتُهُ عَلِیّاً.(257)
ای مردم، علی را برتر از دیگران بدانید. هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من جمع کرده است، و هر علمی را که آموختهام در امام المتقین جمع نمودهام، و هیچ علمی نیست مگر آنکه آن را به علی آموختهام.
سپس امام عصر ارواحنا فداه را وارث تمام آن علوم معرفی کرده و میفرماید: «اَلا اِنَّهُ وارِثُ کُلُّ عِلمٍ وَ المُحیطُ بِکُلِّ فَهمٍ»(258): «آگاه باشید، فرزندم مهدی وارث هر علمی و در برگیرنده هر فهمی است».
بندگی و عبادت
دسته دوم از مدارکی که بیانگر تحولات عصر ظهور است نظر به تحقق هدف دوم خلقت، یعنی تحقق عبودیت خداوند در سطح کره زمین دارد. در بعضی از روایات چنین آمده است:
امام عصرعلیه السلام تمام صاحبان مذاهب مختلف، از یهود و نصاری و مجوس و آتش پرستان و هندو و بودائیان و بتپرستان و دیگر ملتهای غیر مسلمان را جمع کرده و از آنها میخواهد که خداشناس و یکتاپرست گردند و همگی خدای یگانه یکتای بینیاز و بدون شریک را بپرستند. هر کس پذیرفت در امان است و هر کس نپذیرفت از دم شمشیر حضرت و یارانش میگذرد.
اوضاع مردم از نظر اعتقادی به گونهای میگردد که جز خداپرستِ موحّد کسی باقی نمیماند، و همگی با معرفتی که از کلاسهای درس امام و یاورانش دریافت میکنند خدا را خالص میپرستند و به عبادت خدای یکتا مشغول میشوند.
ابن بُکَیر میگوید: از حضرت اباالحسن از تفسیر این آیه پرسیدم که خدا میفرماید: «وَ لَهُ اَسلَمَ مَن فِی السَّماواتِ وَ الاَرضِ طَوعاً وَ کَرهاً وَ اِلَیهِ یُرجَعونَ»(259): «تمام موجودات زمین و آسمان به میل و رغبت یا اکراه و اجبار تسلیم او خواهند شد و به سوی او بازگردانده خواهند گشت». فرمود: «درباره قائمعلیه السلام نازل شده، آنگاه که یهودیان و مسیحیان و آتش پرستان و زندیقان و مرتدّان و تمامی کافران در شرق و غرب عالم را محاکمه کرده و اسلام را بر آنها عرضه میکند، هر کس با میل و رغبت اسلام را برگزیند او را به نماز و زکات و آنچه که هر مسلمانی به آن امر میشود و به آنچه که خدا دوست دارد امر میکند؛ و هر کس اسلام نیاورد گردنش را میزند، به گونهای که در شرق و غرب عالم کسی باقی نمیماند مگر این که موحد گشته و خداپرست میشود».
ابن بُکَیر گوید: گفتم: "مولای من! فدایت شوم، به راستی، مردم بیش از آنند (که امام فرصت دعوت همه آنها را پیداکند)! فرمود: «خدا وقتی اراده کند کاری را انجام دهد زیاد را کم و کم را زیاد میکند».(260)
در حدیث زیبای دیگری که از علی بن اسباط روایت شده میگوید: اصحاب ما در تفسیر این آیه که خداوند میفرماید: «المُلکُ یَومَئِذٍ الحَقُّ لِلرَّحمنِ»(261): «پادشاهی و سلطنت امروز حق و از آنِ خداوند رحمان است». میگویند: «ملک و سلطنت امروز و دیروز و فردا در همه دوران از آنِ خداوند رحمان بوده و هست و خواهد بود. ولی هنگامی که امام قائمعلیه السلام قیام کند شرایطی پیش میآید که جز خدا پرستیده و عبادت نمیشود».(262)
از امثال این روایات روشن میگردد که سطح دانش و معرفت مردم به حدّی بالا میرود و عقلها تا آنجا اوج میگیرد که خود به خود از هر گونه بتپرستی و کجاندیشی و انحراف فکری درباره خدا پرهیز کرده و همگی یکدل و یک زبان به توحید و یگانه پرستی و عبادت و بندگی خدا روی میآورند. و این همان هدف خلقتی است که خدا انسان را برای رسیدن به آن آفریده، و انبیاء و اوصیاء را برای آشنا ساختن مردم و سوق دادن آنان به سوی آن فرستاده است. ولی این هدف تنها، به دست آخرین وصی پیامبر خاتمصلی الله علیه وآله در کره زمین عملی میگردد. پس نتیجه غدیر در روز روشن ظهور آشکار گشته و به ثمر مینشیند. بیجهت نیست که امیرالمؤمنینعلیه السلام در سخنی پربار و جامع در مقام ترسیم خیرات و برکات صادر شده از فرزندش مهدیعلیه السلام در عصر ظهور چنین میفرماید:
آنگاه مهدیعلیه السلام امیران و فرماندهانش را به سایر شهرها میفرستد، تا به عدالت بین مردم رفتار کنند، عدالتی که آثارش در میان حیوانات هم آشکار شده، گوسفند و گرگ در کنار هم در یک مکان میچرند. بچهها با مارها و عقربها بازی میکنند و حیوانات متعرض آنها نگشته و ضرری به آنها نمیرسانند. هر نوع بدی و شرّی از میان مردم کوچ کرده و میرود، و هر نوع خیر و خوبی در میان آنان باقی میماند. رباخواری از جامعه رخت میبندد و مردم به عبادات و شرع و دیانت و خواندن نمازهایشان در جماعتها روی میآورند.(263)
انجام بهترین عمل با موفقیت
از مهمترین برکات وجودی امام عصر ارواحنا فداه تحقق سومین هدف خلقت در کره زمین است. چه آنکه خدا بندگانش را آفریده تا آنها را بیازماید و بنگرد کدامین بنده بهترین عمل را تحویل مولایش داده و برترین تقوا را در زندگی خویش پیاده میکند.
بیشک یکی از آثار و فوائد وجودی امامعلیه السلام در دوران غیبت و عصر ظهورش، تربیت شیعیان و یاران مخلصی است که تحت اشراف تربیتهای آن حضرت قرار گرفته، در آزمونهای گوناگون ولیّ خدا شرکت کرده و موفق به انجام بهترین عمل و دریافت برترین مدال افتخار از دست حجت خدا گشتهاند. اینها همه از برکت معرفتی است که به آن ذات مقدس پیدا کرده و در سایه آن معرفت به محبّت و اطاعت آن بزرگوار دست یافته و از این طریق به مقام عبادت و انس با خدا و معرفت و طاعت پروردگار رسیدهاند؛ معرفت و طاعتی که منشأ تمام خوبیها و سررشته همه کمالات و مقامات معنوی است.
امیرالمؤمنینعلیه السلام در سخنی تکان دهنده به گوشهای از کمالات یاران فرزندش مهدیعلیه السلام اشاره کرده و میفرمایند:
وَیحاً لِطالِقان! فَاِنَّ ِللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِها کُنوزاً لَیسَت مِن ذَهَبٍ وَ لا فِضّةٍ وَ لکِن بِها رِجالٌ مُؤمِنونَ عَرَفوا اللَّهَ حَقَّ مَعرِفَتِهِ وَ هُم اَنصارُ المَهدِیِعلیه السلام فی آخِرِ الزَّمانِ».
خوشا بر احوال طالقان و رحمت خدا بر آن باد! چه آنکه برای خدای عزّ و جلّ در آنجا گنجهایی است که از طلا و نقره نیست، لکن در آن سرزمین مردان با ایمانی هستند که خدا را به حق معرفت شناختهاند و آنها یاوران مهدیعلیه السلام در آخر الزمان هستند.(264)
امام باقرعلیه السلام در تفسیر آیه «وَ لَقَد کَتَبنا فِی الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّکرِ اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحونَ»(265): «به راستی ما بعد از ذکر (تورات) در زبور داود نوشتیم که (روزی خواهد آمد که) بندگان صالح من زمین را به ارث خواهند برد». میفرمایند: «صالحان اصحاب مهدیعلیه السلام در آخرالزّمان هستند».(266)
بیشک یاران امام زمانعلیه السلام در بُعد اعتقادی، بهترین معرفت را به حقّ داشته و در بُعد عملی به برترین صلاح و درستکاری دست یافته، و مُهر قبولی را از امام خویش دریافت کردهاند، که این گونه در لسان خدا و اولیائش مدح و تعریف میشوند!
واضح است که تا کسی در میدان امتحانهای غیبت موفق و پیروز نگشته باشد، پرونده اعتقاد و عملش این گونه بیقید و شرط مورد امضای خدا و ولیّ او قرار نمیگیرد، که هم مدال پر افتخار معرفت به پروردگار - آن هم به حقّ معرفت - و هم نشان بیمثال صلاح در عمل را از خدای خویش دریافت نماید.
با این بیان، به خوبی روشن میگردد که چگونه حقیقتِ غدیر در عصرِ ظهورِ آخرین امیر یعنی امام عصرعلیه السلام تجلّی پیدا میکند؛ و تمام اهداف خلقت و اغراض بعثت و رسالت و مقصود خدا و پیامبرصلی الله علیه وآله از تعیین امام برای منصب امامت به دست توانایِ آخرین وصیّ پیامبر خاتمصلی الله علیه وآله عملی میگردد.
به امید آن روز، دست به دعا برداشته و با اشک و آه هر روز و هر شب تکرار میکنیم: «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الفَرَجَ».