راز خفي كه بين نبي بود با خدا
با امر حق عيان به همه شيخ و شاب شد
فرمان حق رسيد كه در حجه الْوداع
احمد (ص) براي نصب علي (ع) در شتاب شد
در آفتاب وادي سوزان الغدير
ظاهر به روي دست نبي آفتاب شد
شايستهي مقام نبي (ص) غير او نبود
زان رو علي (ع) به امر خدا انتخاب شد
تا زد نبي (ص) به نام علي (ص) نقش رهبري
نقش مخالفان همه نقش بر آب شد
بر جن و انس، رهبر و مولا و پيشوا
بعد از نبي (ص) به امر خدا بوتراب (ع) شد
آنها كه بود در دلشان كينهي علي (ع)
دلهايشان ز آتش حسرت كباب شد
آن كاخهاي مرتفع آرزويشان
يكباره سرنگون شد و يكجا خراب شد
هر بندهاي كه دامن مهر علي گرفت
فارغ ز هول و وحشت روز حساب شد
دست طلب به دامن او زن كه در جهان
هر كس گرفت دامن او كامياب شد
هر كس كه گشت داخل حصن ولايتش
ايمن به روز حشر ز بيم عذاب شد
نوروز شيعيان جهان عيد مرتضاست (ع)
روزي كه شادمان دل ختمي مآب (ص) شد
ما را ظهور مهدي (عج) او آرزو بود
كز انتظار او دل هر شيعه آب شد
«خسرو» چه جاي خنده بود كز غم زمان
بيرون بسي ز ديدهي ما خون ناب شد