شد غدير خُم تجليگاه انوار خدا
تا در آن جا جلوه گر شد نور مِصباحُ الهُدي
آفرينش را بُوَد بر سوي آن سامان نگاه
ما سوي اللّه منتظر تا چيست فرمان اِله
ناگهان خَتمِ رُسُل ، آن آفتاب دين پناه
بر فراز دست مي گيرد علي را همچو ماه
تا شناساند به مـردم آن ولي اللّه ر
والِ مَن والاه خواند ، عادِ مَن عاداه
اي غدير خم كه هستي روز بيعت با امام
بر تو اي روز امامت از همه امت سلام
از تو محكم شد شريعت ، وز تو نعمت شد تمام
ما به ياد آن مبارك روز و آن زيبا پيام
از ولاي مُرتضي دل را چراغان مي كنيم
بـا علي بار دگر تجديد پيمـان مي كنيم