بنى اميه اين روز را به خاطر ورود سر مطهر امام حسين عليه السلام به شام عيد قرار دادند.
(قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 341. الوقايع و الحوادث: ج صفر، ص 5. مصباح كفع می : ج 2، ص 596. تقويم المحسنين: ص 15)
در اين ماه در سال 11 ه ق صحيفه ملعونه دوم نوشته شد و به امضاء منافقين رسيد.
(بحار الانوار: ج 28، ص 104)
در اين روز اسراى اهل بيت عليهم السلام به حوالى شام رسيدند. ابراهيم بن طلحة بن عبدالله جلو آمد و به امام زين العابدين عليه السلامنزديك شد، و كينه هائى كه از جراحت شمشيرهاى جنگ جمل در سينه ذخيره كرده بود ظاهر ساخت و به حضرت گفت: ديدى غلبه با كيست ؟حضرت فرمود: اگر می خواهى بدانى غالب كيست صبر كن تا هنگام نماز اذان و اقامه بگو، آن وقت می دانى آوازه چه كسى تا قيامت باقى است.
(قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 336)
حذيفه از بزرگان اصحاب پيامبر صلّى الله عليه و آله و از خواص اصحاب امیرلمومنین عليه السلام بود. پدر حذيفه در جنگ احد اشتباهاً به وسيله يكى از مسلمانان كشته شد.
در سال 146 ه ق على بن حسن بن حسن بن حسن بن على عليه السلام، در سن 45 سالگى در زندان منصور كه شب و روز در آن تشخيص داده نمی شد در حال سجده و در حاليكه غل و زنجير بر دست و پايش بود، به شهادت رسيد.
(الوقايع و الحوادث: ج 4، ص 289. منتهى الامال: ج 1، ص 259 - 260)
در اين روز اهل بيت سيّد الشّهداء عليه السلام را از كوفه به سوى شام حركت دادند. (الوقايع و الحوادث: ج 4، ص 114) زنهاى غير هاشميه از انصار امام حسين عليه السلام كه در كربلا اسير شدند با شفاعت اقوام و قبايلشان نزد ابن زياد از قيد اسيرى خلاص شدند، و فقط زنهاى هاشميات براى اسارت به شام برده شدند.
(ابصار العين فى انصار الحسين عليه السلام: ص 133)
پانزدهم محرم
بنابر بعضى اقوال، در اين روز سرهاى مطهر اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام را به سوى شام حركت دادند. (وقايع الايّام: تتمه محرم، ص 281) البته بعداً اهل بيت عليهم السلام سرهاى مطهر را به بدنها ملحق كردند.
روز دفن بدنهاى مطهر سيّد الشّهداء عليه السلام و اهل بيت و اصحاب آن حضرت، توسّط امام سجّاد عليه السلام به يارى جمعى از بنى اسد است.
(اعلام الورى: ج 1، ص 470. الوقايع و الحوادث: ج محرم، ص 61. وقايع الايّام: تتمه محرم، ص 132)
شب يازدهم شبى است كه سر مطهر امام حسين عليه السلام در تنور منزل خولى بود در حاليكه نورانيّت آن سر فضا را روشن نموده بود .
(فيض العلام: ص 155 - 156)
نخستين شب عزا و سوگ خاندان پيامبر صلّى الله عليه و آله پس از شهادت سيّد الشّهداء عليه السلام است. شبى تيره تر از سياهى! شبى جانسوز كه در آن تلخ ترين لحظات بر خاندان امام حسين عليه السلام گذشت.
در اين روز در سال 61 ه ق كه روز شنبه يا دوشنبه بوده، آقا و مولايمان حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام در سن 58 سالگى (و يا 56 و يا 57 سالگى) بعد از نماز ظهر، مظلومانه و با حالت تشنگى و گرسنگى در زمين كربلا به شهادت رسيدند.
در اين روز لشكر مجهزى به دستور ابن زياد از كوفه وارد كربلا شد، و شمر نامه ابن زياد را آورد.
(اعلام الورى: ج 1، ص 455. فيض العلام: ص 146)
در عصر تاسوعا امام عليه السلام براى به تعويق انداختن جنگ يك شب ديگر مهلت گرفتند.
(اعلام الورى: ج 1، ص 455. فيض العلام: ص 146. بحار الانوار: ج 44، ص 392)
چون عمر سعد لشكر را آماده جنگ با امام عليه السلام نمود و معلوم شد كه قصد جنگ دارند، حضرت به برادرش عبّاس عليه السلام فرمود تا يك شب ديگر مهلت بگيرد. آنها در ابتدا قبول نكردند، ولى بعد قبول نمودند كه شبى را صبر كنند.
(مناقب ابن شهر آشوب: ج 4، ص 107)
در اين روز شمر ملعون براى حضرت عبّاس عليه السلام و برادرانش امان نامه آورد.
(اعلام الورى: ج 1، ص 455. فيض العلام: ص 146. بحار الانوار: ج 44، ص 361)
امام صادق عليه السلام فرمودند: تاسوعا روزى بود كه حسين عليه السلام و اصحابش را در كربلا محاصره كردند و سپاه شام بر قتال آن حضرت اجتماع نمودند و پسر مرجانه و عمر سعد به خاطر كثرت سپاه و لشكرى كه براى آنها جمع شده بود خوشحال شدند، و آن حضرت و اصحابش را ضعيف شمردند و يقين كردند كه ياورى از براى او نخواهد آمد و اهل عراق حضرتش را مدد نخواهند نمود.
(كافى: ج 4، ص 147)
در اين روز آب در خيمه هاى سيّد الشّهداء عليه السلام ناياب شد.
(قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 81. الوقايع و الحوادث: ج 2، ص 154)
در اين روز آب را بر اهل بيت سيّد الشّهداء عليه السلام بستند، چه اين كه نامه ابن زياد بدين مضمون رسيد كه نگذاريد حتّى يك قطره آب هم به آنها برسد. عمروبن حجاج زبيدى با چهار هزار تيرانداز مأمور منع آب فرات شدند كه به هيچ وجه آبى به خيمه گاه پسر پيامبر صلّى الله عليه و آله برده نشود.
(الوقايع و الحوادث: ج 2، ص 153. فيض العلام: ص 146)
در شب هفتم امام حسين عليه السلام با عمر سعد ملعون ملاقات و گفتگو كردند. خولى بن يزيد اصبحى چون عداوت شديدى با امام عليه السلام داشت ماجرا را به ابن زياد گزارش داد و آن ملعون نامه ای براى عمر سعد نوشت و او را از اين ملاقاتها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر كرد.
(قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 63. معالى السبطين: ج 1، ص 315)
در اين روز لشكر زيادى براى جنگ با حضرت اباعبدالله عليه السلام جمع شدند.
(الوقايع و الحوادث: ج 2، ص 153)
به نقلى در اين روز عمر سعد، شبث بن ربعى خبيث را همراه سه هزار مرد سفاك با كوبيدن طبل و دهل كنار فرات فرستاد كه اطراف آن را به محاصره در آوردند.
(از مدينه تا مدينه: ص 360)
در شب ششم جناب حبيب بن مظاهر اسدى با اذن امام حسين عليه السلام براى آوردن ياور و كمك، به قبيله بنى اسد رفت. اسديان پذيرفتند و حركت كردند، ولى جاسوسان به عمر سعد خبر دادند و او عده اى را فرستاد تا مانع آنها شوند. لذا درگيرى رخ داد كه در اين ميان جمعى از بنى اسد شهيد و زخمی و بقيه ناگزير به فرار شدند و حبيب به خدمت حضرت آمد و جريان را عرض كرد.
(الوقايع و الحوادث: ج 2، ص 149. از مدينه تا مدينه: ص 368 - 370)
در اين روز از سال 61 ه ق ابن زياد با استناد به فتوائى كه از شريح قاضى گرفته بود، در مسجد كوفه خطبه خواند و مردم را به كشتن امام حسين عليه السلام تحريص كرد.
(الوقايع و الحوادث: ج 2، ص 124)
در اين روز عمر بن سعد با شش هزار يا نه هزار سوار براى قتل پسر پيامبر صلّى الله عليه و آله وارد كربلا شد و در مقابل آن حضرت لشكرگاه ساخت و خيمه برافراخت. ورود ابن سعد به كربلا در روز چهارم هم نقل شده است.
(قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 40. از مدينه تا مدينه: ص 343. معالى السبطين: ج 1، ص 301. فيض العلام: ص 143)
در روز اول محرم پيامبر صلّى الله عليه و آله براى اولين بار مأمورانى را براى جمع آورى زكات و صدقات به اطراف مدينه فرستاد.
(الوقايع و الحوادث، ج 2، ص 42. قلائد النحور، ج محرم و صفر، ص 15)
یکم محرم الحرام:ماجراى شعب ابى طالب عليه السلام:
در پى بالا گرفتن قدرت اسلام پس از بعثت پيامبر صلّى الله عليه و آله، قريش پيمان نامه ای نوشتند و طى آن قرار گذاشتند با بنى هاشم تكلم نكنند و با آنان هم سفره و همنشين نشوند و معامله ننمايند، و آنان را به گونه ای در فشار قرار دهند كه پيامبر صلّى الله عليه و آله را به قريش تحويل دهند تا آن حضرت را به قتل برسانند. حضرت ابوطالب عليه السلام بنى هاشم را به دره ای كه منتسب به آن حضرت بود برد، و اطراف آن را محكم كرده و براى حفظ جان پيامبر صلّى الله عليه و آله شبانه روز كمر همّت بست.