1 . هدف از خلقت، توحید و یکتاپرستی زیر چتر ولایت امیرالمؤمنینعلیه السلام است.
2 . این هدف از آغاز خلقت پایه گذاری شد تا در غدیر رسماً اعلام شد.
3 . مردم باید این قابلیت را در خود احساس کنند که به امام معصوم نیاز دارند که مظهر غدیر است.
4 . ظالمین مانع از درک بشر برای نیاز به امام شدند و برای درک بشر تا هنگام ظهور وقت لازم است.
5 . امتحان خدا اقتضا میکند که امام غدیر سراغ مردم نرود، بلکه مردم احساس نیاز به غدیر کنند و سراغ امام غدیر بیایند.
6 . با ظهور حضرت بقیة اللَّهعلیه السلام، توحید به معنای واقعی در سراسر گیتی گسترده شده و هدف غدیر در آن زمان تحقق خواهد یافت.
مقدمه
با بررسی متون کتب آسمانی و یافتههای وحیانی و با بشارت آنها به رسالت آخرین فرستاده خداصلی الله علیه وآله و جانشینی مطلق وصی ایشان امیرالمؤمنینعلیه السلام به این نکته خواهیم رسید که هدف از خلقت جهان هستی، همانا توحید و یکتاپرستی تمام مردم زیر چتر ولایت و معرفت امیرالمؤمنینعلیه السلام است، که همایش عظیم آن در روز غدیر خم متجلی شد
عدالت یکپارچه با تحقق غدیر
در صورت تحقق غدیر دنیا به سوی عدالت یکپارچه و دوری از ظلم و ستم میرفت. ولی به حسب آیه کریمه «اَحَسِبَ النّاسُ اَن یُترَکوا اَن یَقولوا آمَنّا وَ هُم لایُفتَنونَ»(172): «آیا مردم پنداشتهاند که چون بگویند ایمان آوردیم، رها شوند و دیگر آزمایش نشوند»؛ حکمت پروردگار متعال بر امتحان بشر است و دست همه در انتخاب ایمان یا کفر باز است. از سوی دیگر طبق فرمایش رسول خداصلی الله علیه وآله «مَثَلُ الاِمامِ مَثَلُ الکَعبَةِ اِذ تُوتی و لا تَاتی»(173)، مردم باید این قابلیت را در خود احساس کنند که احتیاج به امام معصومعلیه السلام دارند.
جبت و طاغوت مانع تحقق غدیر
لذا دست طغیان جبت و طاغوت با استفاده از جهل و نادانی مردم، مانع تحقق هدف غدیر گشته و دنیا را از عدالت و قسط به ظلم و جور کشانده است. همین امر باعث شده که تحقق یکتاپرستی در جهان به تأخیر انجامد، تا زمانی که بشر از جهل به در آید و فقر و نیاز خود را به امام معصومعلیه السلام احساس کند که تحقق آن طبق فرموده رسول خداصلی الله علیه وآله و ائمه هدیعلیهم السلام در عصر ظهور حضرت بقیة اللَّه الاعظم حجة بن الحسنعلیه السلام خواهد بود.
پایه گذاری هدف غدیر از آغاز خلقت
انسان به فکر فرو میرود که این جهان هستی و این مخلوقات از کجا آمده و به کجا ختم میشود، و اصلاً همه این موجودات بالاخص انسان برای چه آفریده شده و پا به عرصه وجود گذاشتهاند؟ ولی کسی نمیتواند پاسخگوی این سؤال باشد مگر خدای تبارک و تعالی، چرا که او خالق و آفریدگار همه هستی است.
با مراجعه به متون کتب آسمانی و نصوص وارده از جانب حجج الهی به این جواب خواهم رسید که «وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الاِنسَ اِلاّ لِیَعبُدونِ»(174): «جنّ و انس را نیافریدم جز برای این که عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)! پس مهمترین هدف خلقت یکتاپرستی و توحید و بندگی خدای متعال است.
خداوند بشر را با عقل و فطرتی که به آنها بخشیده تنبیه داده و با قرار دادن پیامبران الهی آنها را به سوی کمال و یکتاپرستی راهنمایی میفرماید. «لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ»(175): «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند».
یکی از خواص فرستادن پیامبران این است که برای کسی عذر باقی نمانده و حجت بر ایشان تمام می شود. «مُبَشِّرینَ وَ مُنذِرینَ لِئَلاّ یَکونَ لِلنّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ»(176): «پیامبرانی که بشارت دهنده و بیم دهنده بودند، تا بعد از این پیامبران حجتی برای مردم بر خدا باقی نماند». به امید آنکه همه مردم یکتاپرست شده و جهان هستی یکپارچه عدالت شود.
بشارت انبیاعلیهم السلام به بنیانگذار غدیر
نکته قابل توجه اینکه پیامبران عظیم الشأن جوامع بشری را به ظهور پیامبر خاتم حضرت محمد بن عبد اللَّهصلی الله علیه وآله بشارت میدادند؛ چرا که رسالتش جهانی و مکتبش تا قیام قیامت ادامه خواهد یافت.
«وَ اِذ قالَ عیسَی ابنُ مَریَمَ یا بَنیاِسرائیلَ اِنّی رَسولُ اللَّهِ اِلَیکُم مُصَدِّقاً لِما بَینَ یَدَیَّ مِنَ التَّوراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسولٍ یَأتی مِن بَعدِی اسمُهُ اَحمَد»(177): «به یاد آورید (هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم در حالی که تصدیق کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده تورات میباشم، و بشارت دهنده به رسولی که بعد از من میآید و نام او احمد است»! و این پیامبر خاتم است که دینش همیشگی و در رسالت او عدالت جهانی گسترده خواهد شد.
«هُوَ الَّذی اَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدی وَ دینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لَو کَرِهَ المُشرِکونَ»(178): «او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حقّ فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند»!
بعد از آنکه رسول خداصلی الله علیه وآله رسالتشان را در طی 23 سال به صورت ظاهر به مردم معرفی فرمودند و مردم را به دین دعوت کردند از جانب حق خطاب آمد: «یا اَیُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ».(179)؛ یعنی ای پیامبری که رسالتت هدف از خلقت و جهان هستی و بشارت همه انبیاست! ابلاغ کن آنچه به تو نازل کردیم چرا که در غیر این صورت رسالتت را ابلاغ نکردهای، و اگر این امر عظیم را ابلاغ نکنی تمام هدف الهی به هدر رفته و تبلیغِ رسالت نشده است.
ابلاغ هدف خلقت در غدیر
پس آن امر عظیم که سبب تحقق هدف خلقت است، میبایست به تمام مردم ابلاغ شود. پیامبرصلی الله علیه وآله از اول بعثت مکرراً به این مسئله اشاره میفرمودند، ولی در روز غدیر اعلام همگانی گذاشته و مردم را فراخوان عمومی کردند که «مَن کُنتُ مَولاهُ فهذا علیٌّ مولاه»؛ یعنی قبول ولایت پیامبرصلی الله علیه وآله در گرو قبول ولایت امیرالمؤمنینعلیه السلام است.
چرا هدف خلقت در غدیر تحقق نیافت؟
ولی پس از این همه مقدمات سؤالی که به ذهن میآید این است که چرا هدف غدیر تحقق نیافت؟! چرا پس از غدیر دنیا به سوی عدالت یکپارچه نرفت!؟ چرا یکتاپرستی در دنیا محقق نشد!؟
جواب این سؤال را از فرمایش صدیقه کبری حضرت فاطمه زهراعلیها السلام که از پدر بزرگوارشان رسول خداصلی الله علیه وآله نقل فرمودند استفاده میکنیم که حضرت فرمودند: «مَثَلُ الاِمامِ مَثَلُ الکَعبةِ، اِذ تُؤتی و لا تَأتی»(180): «امام مثل کعبه است که مردم باید به سوی او آیند نه آنکه او به سوی مردم برود».
پس خدا راه را نشان داد و سرمایه نجات بشر را به آنها معرفی فرمود. اکنون وظیفه مردم است که به دنبال او بروند، چرا که حکمت پروردگار متعال بر امتحان بشر است و دست همه در اختیار ایمان یا کفر باز است. پس اگر بشر مشتاق سعادت و عدالت است، راه سعادت در صراط علیعلیه السلام و اطاعت از ایشان است.
مردم باید نیاز به غدیر را احساس کنند
خداوند تبارک وتعالی فرمودند: «وَ لَو اَنَّ اَهلَ القُری آمَنوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الاَرض»(181): «آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم، به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد»؟!
در سوره جن میفرماید: «وَ اَن لَوِ استَقاموا عَلَی الطَّریقَةِ لاَسقَیناهُم ماءً غَدَقاً»(182): «اگر اهل شهرها و آبادی ها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم». پس مردم باید این قابلیت را در خود احساس کنند که نیاز به امام معصومعلیه السلام دارند و به او ایمان مستحکم آورند.
امام باقرعلیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند: «یَعنی لَوِ استَقاموا عَلی وَلایَةِ عَلِیِ بنِ اَبیطالِبٍ اَمیرِالمُؤمِنینَ وَ الاَوصِیاءِ مِن وُلدِهِ وَ قَبِلوا طاعَتَهُم فِی اَمرِهِم وَ نَهیِهِم لاَسقَیناهُم ماءً غَدَقاً»(183): «اگر آنها (جنّ و انس) در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان میکنیم»!
حضرت زهراعلیها السلام فرمودند: «اما و اللَّه لو تَرَکوا الحَقَّ عَلی اَهلِهِ وَ اتَّبَعوا عِترَةَ نَبِیِّهِم لَمَا اختَلَفَ فِی اللَّهِ تَعالی اِثنانِ، وَ لَوَرِثَها خَلَفٌ عَن سَلَفٍ و خَلَفٌ بَعدَ خَلَفٍ»(184): «به خدا قسم اگر حق را برای اهلش رها میکردند و از عترت پیامبرصلی الله علیه وآله تبعیت مینمودند یکتاپرستی در جهان تحقق مییافت و دو نفر با هم در توحید اختلاف پیدا نمیکردند و پیوسته در طول دوران این یکتاپرستی را برای همدیگر به ارث میگذاشتند.
سپس فرمودند: «وَ لکِن قَدَّموا مَن اخَّرَهُ اللَّهُ وَ اَخَّروا مَن قَدَّمَهُ اللَّهُ»(185): «لکن مقدم کردند کسی را که خدا او را مؤخّر کرده بود و مؤخّر کردند کسی را که خدا او را مقدم کرده بود».
مردم در جستجوی مصلح کل
این برنامه ادامه دارد تا زمانی که بشر از خواب غفلت به در آید و فقر و نیاز خود را به مصلح کل و امام معصومعلیه السلام احساس کند و به جستجوی او برخیزد و روز و شب را به انتظار او سپری کند.
طبق فرموده رسول خداصلی الله علیه وآله و ائمه هدیعلیهم السلام که «یَملأُ اللَّهُ بِهِ الاَرضَ عَدلا وَ قِسطاً»(186)، زمین به توانایی حضرت بقیه اللَّه الاعظمعلیه السلام پر از عدل و داد میشود و در زمان ظهور به برکت ایشان توحید به معنای واقعی در سراسر گیتی گسترده شده و هدف غدیر در آن عصر محقق خواهد گشت. بنابراین تجلی غدیر در ظهور امام زمانعلیه السلام است.
منابع و مآخذ
1 . قرآن کریم
2 . اعلام الوری بأعلام الهدی
3 . اصول کافی
4 . الانصاف فی النص علی الائمةعلیهم السلام با ترجمه رسولی محلاتی
اهداف و موانع تجلی غدیر در عصر ظهور / علی اصغر رضوانی
چکیده
1 . در غدیر برای مبیِّن دین همانند مؤسِّس آن، مقام عصمت اعلام شد.
2 . اهداف تجلی غدیر در ظهور عبارتند از:
- پیاده کردن اسلام از کانال صحیح معصومینعلیهم السلام
- تحقق حکومت جهانی عدل گستر.
- رفع اختلاف بین امت اسلامی.
3 . موانع تحقق اهداف غدیر.
- کسانی که در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله مانع ایجاد میکردند.
- کسانی که بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله موانع ایجاد کردند.
4 . تحقق غدیر در عصر ظهور با استناد به دو آیه از غدیر و یک آیه از مهدویت: آیه تبلیغ و آیه کمال به ضمیمه آیه لَیَستَخلِفَنَّهُم فِی الاَرضِ.
پیامبراکرمصلی الله علیه وآله برای بیان سنّت همه انبیاء و تکلیف جامعه اسلامی بعد خود، به امر خدا جانشینان بعد از خود رامعرفی فرمودند.
مقدمه
اگرچه اهل سنت میگویند: بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله احتیاج به وصی نداریم و سراغ صحابه و تشکیل شوری میروند؛ ولی ما معتقدیم هر پیامبری گرچه یک وظایفی دارد، اما کافی نیست. مخصوصاً پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله که از بیست و سه سال دوران رسالت خویش، سیزده سال در مکه بودند که فرصتی برای تبلیغ و تبیین کامل دین پیدا نشد؛ و مدت ده سال هم در مدینه در اوج گرفتاریها، جنگها و غزوات گذشت. لذا پس از او، برای صیانت آنچه پیامبرصلی الله علیه وآله آورده بود و نیز تبیین ریز مسائل دین، وجود وصیی عالم و معصوم و قابل اطمینان ضروری مینمود.
باید دقت داشت همان طوری که مؤسس دین باید معصوم باشد، مبیّن دین هم باید دارای عصمت باشد و این مسئله در غدیر محقق گردید
اهداف تجلّی غدیر در عصر ظهور
اشاره
برای درک کامل از مسئله تجلّی غدیر در عصر ظهور باید اهداف آن را شناسایی کرد.
هدف اول: پیاده کردن اسلام از کانال صحیح
پیاده کردن اسلام و تطبیق آن از کانال صحیح که همان معصومینعلیهم السلام باشند، یکی از اهداف و تجلیات غدیر در عصر ظهور است.
یکی از اهداف مهم پیامبرصلی الله علیه وآله از غدیر و تعیین جانشینی، پیاده کردن اسلام از کانال صحیح و در سطح کل کره زمین بوده است. با توجه به اینکه پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله خاتم الانبیاء و دینش نیز خاتم الادیان است، پس پیامآور برای کل بشر بوده و مبعوث برای عالمیان است. همچنان که فرموده: «وَ ما اَرسَلناکَ اِلاّ رَحمَةً لِلعالَمینَ»(187): «ما تو را جز رحمت برای جهانیان نفرستادیم». با اینکه مدت رسالت آن حضرت بیست و سه سال بوده، اما عمده فرصتی که پیامبرصلی الله علیه وآله برای پیاده کردن این امر مهم در سطح کلّ کره زمین داشته تقریباً حدود ده سال آن هم در مدینه بوده است.
بعد از هر پیامبری احتیاج به تطبیق و تبیین دین داریم. دین باید پیاده شود و جا بیفتد. البته اهل سنت این دیدگاه را ندارند و قائلند بعد از پیامبر به امامان و اوصیاء معصوم احتیاجی نداریم. لذا بین آنها اختلاف افتاده حتی در وضو و نماز!!(188) چرا؟ زیرا بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله دین و سنت نبوی را از کسانی گرفتند که در بین خودشان نیز اختلاف بود. بین عایشه و زوجات پیامبرصلی الله علیه وآله و صحابه اختلاف افتاد، و این بیانگر نیاز به حلاّل مشکلات است. یعنی همان اصل تبیین دین و اصل پیاده شدن دین، تا دین جا بیفتد.
این مسیری است که برای شیعه ترسیم شده؛ یعنی بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله اهل البیتعلیهم السلام یکی پس از دیگری تا سال 255 هجری آمدند و دین راتبیین و پیاده نمودند. قرآن میفرماید: «هُوَ الَّذی اَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدی وَ دینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لَو کَرِهَ المُشرِکونَ»(189): «او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند»!
با توجه به آیه، هدف پیامبرصلی الله علیه وآله گسترش دین اسلام بر کل کره زمین و غلبه آن بر کل ادیان بوده است. اما آیا این هدف در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله تحقق پیدا کرد؟ مسلماً نه. پس باید کسانی بیایند واین هدف را در خارج تحقق دهند. بنابراین هدف اعلای پیامبرصلی الله علیه وآله از مسئله غدیر و تبیین جانشینانش، این است که اسلام و تبیین اسلام ناب از طریق صحیح و از طریق معصومان در سطح کل کره زمین پیاده گردد. اما متأسفانه منافقین فرصت طلب نگذاشتند این هدف بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله پیاده شود.
هدف دوم : تحقق حکومت جهانی عدل گستر الهی
یکی دیگر از اهداف پیامبرصلی الله علیه وآله تحقق حکومت جهانی عدل گستر بود، که اگر میگذاشتند محقق شود خیلی زود عصر ظهور و حکومت عدل گستر توحیدی در سراسر گیتی گسترده میشد. اما بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله نگذاشتند حکومت جهانی عدل الهی تحقق پیدا کند و نتیجه این شد که فرمودند: «ما مِنّا اِلاّ مَقتولٌ اَو مَسمومٌ».(190) لذا این برنامه تأخیر افتاد و خدا دوازدهمین امام معصومعلیه السلام را برای زمان مناسب که عصر ظهور است، نگه داشت.
هدف سوم: رفع اختلاف بین امت اسلامی
یکی دیگر از اهداف غدیر رفع اختلاف بین امت اسلامی است. پیامبرصلی الله علیه وآله علم غیب داشته و از اختلاف امت خبر دارد. احادیث 73 فرقه شدن این امت، که متواتر معنوی بین شیعه و سنی است و روایات دیگری که از اختلاف بر سر مسئله خلافت بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله را خبر میدهد به ما میفهماند که پیامبر از آینده امت خبر داشتند. اکنون سؤال این است که آیا پیامبرصلی الله علیه وآله برای رفع این اختلافات در مسئله جانشینی و حکومت پس از خود هیچ کاری نکرده است؟
پاسخ این پرسش از این سه حالت خارج نیست:
1 . پیامبرصلی الله علیه وآله هیچ موضعگیری نسبت به این مسئله نداشته و هیچ اقدام عملی انجام نداده باشد، ولی این خلاف سیره همه پیامبران است.
2 . پیامبرصلی الله علیه وآله این امر را به شورا واگذار کرده باشد که این هم نمیشود؛ زیرا آن حضرت از وضعیت قبائلی عرب آن روز و اختلافات آنها با خبر بودند و این واگذاری عاقلانه نیست. مانند ماجرای نزاع و جنگ بنیالمصطلق در نصب حجر الاسود که در نهایت پیامبرصلی الله علیه وآله آن را حل کردند.
3 . فرض سوم این است که پیامبرصلی الله علیه وآله باید کسی را به عنوان جانشین و حاکم سیاسی بعد از خویش معرفی نماید. این دو بعد از ابعاد ولایت کبرای الهی است که مظهر و تجلیش امام معصوم است. پس «من کنت مولاه ...» را فقط حاکمیت سیاسی نگیریم، بلکه ولایتی که به معنای قرب الی اللَّه است و از آثار آن مرجعیت دینی و سیاسی است.
موانع تحقق اهداف غدیر
عدهای میدانستند که پیامبرصلی الله علیه وآله چه هدف بلندی دارد و نیز میدانستند که این هدف باید از کانال ائمه معصومینعلیهم السلام پیاده گردد. بنابراین بخش اولِ موانع را اینها تشکیل دادند و در همان زمان حیات رسول خداصلی الله علیه وآله و لحظات آخر عمر شریفشان شروع به مانع تراشی کردند. از جمله بر هم زدن خطبه پیامبرصلی الله علیه وآله در سرزمین مِنا، تخلف از جیش اسامه، و آن هنگام که حضرت در لحظات پایانی در بستر درخواستِ قلم و دوات کردند. بخش دوم موانع بعد از وفات پیامبرصلی الله علیه وآله است که در بُعد تبلیغ ظاهر شد.
موانع غدیر در حیات پیامبرصلی الله علیه وآله
اشاره
نمونههایی از موانع غدیر در حیات پیامبرصلی الله علیه وآله چنین است:
1 . بر هم زدن خطبه پیامبرصلی الله علیه وآله در مِنا
چرا پیامبرصلی الله علیه وآله مسئله غدیر را در مکه بیان نکردند؟ چرا در سرزمین مِنا بیان نفرمودند؟ مگر آنجا در ملأ عام نبود؟ مگر مردم مکه و مدینه و یمن و غیره آنجا حاضر نبودند؟ چرا در شلوغترین محل یعنی سرزمین عرفات که افراد فارغ البال هستند بیان نشد؟ و چرا بعد از حج در سرزمین غدیر خم ما بین مکه و مدینه خطبه ایراد کردند؟
یکی از موانع در راستای تبلیغ ولایت امیرالمؤمنین و ائمه معصومینعلیهم السلام شروع آن از حجة الوداع پیامبرصلی الله علیه وآله در سرزمین عرفات بود. پیامبرصلی الله علیه وآله در آنجا خطبه غرائی داشتند. در کتاب صحیح مسلم و بخاری میگوید: در سرزمین مِنا پیامبرصلی الله علیه وآله در خطبهاش به اینجا رسید که فرمود: «یَکونُ بَعدی اثناعَشَرَ اَمیراً (خلیفةً ، اماماً)»(191): «ای مردم بعد از من دوازده امیر (یا خلیفه یا امام) خواهد آمد». اما عدهای که در کمین بودند شلوغ کردند و جلسه را بر هم زدند.
مسند حنبل از قول جابر مینویسد: پیامبرصلی الله علیه وآله بین سخنانش فرمود: «ای مردم! بعد از من دوازده امام خواهد آمد»، و تا پیامبرصلی الله علیه وآله این سخن را فرمود برخی از جمعیت ضجه زدند. عدهای هم تکبیر گفتند و برخاستند و نشستند و جلسه به هم خورد.
خود اهل سنت میگویند که عمر در آن هنگام از این طرف به آن طرف و از آن طرف به این طرف میرفت و جابجا میشد و جلسه به هم خورد. و جابر بن سمره میگوید: من همراه پدرم نزدیک پیامبرصلی الله علیه وآله بودیم. من از او سؤال کردم که پیامبرصلی الله علیه وآله چه فرمودند که این اتفاق افتاد؟ گفت: فرمودند: «وَ کانَ کُلُّهُم مِن قُرَیش». بنابراین عرفات که بهترین موقعیت برای ابلاغ ولایت بود توسط منافقین به هم خورد. پیامبرصلی الله علیه وآله صلاح ندید دیگر این مسئله رامطرح کند.
قبایل قریش - خصوصاً بنیامیه - در کمین بودند که این هدف انجام نشود و لذا پیامبرصلی الله علیه وآله مجبور شدند از مکه بیرون بیایند و به جایی رسیدند که باید ابلاغ میکردند. حال برای اینکه توطئهای که آنجا انجام شده بود اینجا تکرار نشود، حضرت در غدیر بر فراز منبری از سنگ روی جهاز شتران دست حضرت علیعلیه السلام را بالا گرفتند که اگر منافقین شلوغ هم کردند حداقل مردم این صحنه را ببینند و کار ابلاغ رسالت پیامبرصلی الله علیه وآله ناتمام نماند.
2 . دوات و قلم
یکی دیگر از اقدامات منافقین، قصه دوات و قلم و جلوگیری از نوشتن وصایت پیامبرصلی الله علیه وآله بود، که جلوی کتابت را گرفتند و نگذاشتند مکتوب شود.
ابن عباس میگوید: پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: «من شما را وصیت میکنم به سه چیز: مشرکین را از جزیرة العرب بیرون کنید. به قبائل اجازه ورود دهید چنان که من اجازه دادم. و سومین آنها را فراموش کردهام»!!(192) به نظر میرسد ابن عباس در مورد وصیت سوم تقیه کرده و میترسیده نکته حساس را بگوید.
ابن ابیالحدید در شرح نهج البلاغة مناظرهای را نقل میکند که ابن عباس میگوید: من عمر را در کوچه دیدم و به او گفتم: چه کردی؟ گفت: هنوز علی بن ابیطالب مدعی است که حق با او بوده؟ گفتم: بله، پدرم شاهد این مطلب بوده است.
عمر گفت: «... وَ قَد کانَ یَربَعُ فی اَمرِهِ وَقتاً مّا وَ لَقَد اَرادَ فی مَرَضهِ اَن یُصَرِّحَ بِاسمِهِ فَمَنَعتُ مِن ذلِکَ اِشفاقاً وَ حَیطَةً عَلَی الاِسلامِ ...».(193) یعنی من میدانستم آن موقعی که پیامبرصلی الله علیه وآله میخواست نامهای رابنویسد چه میخواهد بنویسد. او میخواست به نام علی بن ابیطالبعلیه السلام تصریح کند. من جلوی او را گرفتم از روی دلسوزی و برای حفظ اسلام؛ که اینجا دایه مهربانتر از مادر شده است!
3 . جیش اسامه
پیامبرصلی الله علیه وآله در بستر بیماری اصرار داشتند که مردم در جیش اسامه مشارکت کنند و فرمودند: «لَعَنَ اللَّهُ مَن تَخَلَّفَ عَن جَیشِ اُسامَةَ».(194)
صاحب ملل و نحل نقل میکند: اصرار زیادی بود که همه مردم بیرون بروند حتی اولی و دومی، ولی از روی جهاتی آنها میخواستند برگردند و یک چیزهایی را میدانستند. مسلما اگر این اتفاق افتاده بود مدینه از منافقین خالی میشد و امر وصایت به نتیجه میرسید. لکن آن دو برگشتند و مانع از تحقق این هدف مهم گشتند.
تحقّق غدیر در عصر ظهور
اشاره
دو آیه در مورد غدیر و یک آیه درباره مهدویت را کنار هم بگذاریم تا تجلی اهداف غدیر که همان بُعد حاکمیتی است ثابت شود. حاکمیت همه ارزشها که در عصر ظهور به ثمر خواهد رسید.
آیه تبلیغ: «یا اَیُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَمابَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ اِنَّ اللَّهَ لا یَهدِی القَومَ الکافِرینَ».(195)
آیه اکمال: «الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً».(196)
آیه استخلاف: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنوا مِنکُم وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم فِی الاَرضِ».(197)
مطلب اول:
صدر آیه را با آیات مربوط به امیرالمؤمنینعلیه السلام تطبیق میکنیم. در سوره بیّنه آیه 7 میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ اولئِکَ هُم خَیرُ البَرِیَّةِ» در ذیل این آیه، روایات متواتری آمده و از لحاظ مضمون تقویت شده که پیامبرصلی الله علیه وآله فرمودند: «یا علی! اَنتَ وَ شیعَتُکَ هُمُ الفَائِزُونَ فِی الجَنَّةِ».(198)
پس مراد از «اِنَّ الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ اُولئِکَ هُم خَیرُ البَرِیَّةِ»، شیعیان امیرالمومنینعلیه السلام هستند. از این مطلب میتوان در آیه «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنوا مِنکُم وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم» نیز استفاده کرد و گفت: در اینجا هم منظور از این آیه همان شیعیان امیرالمومنینعلیه السلام هستند.
مطلب دوم:
در ادامه آیه مهدویت میفرماید: «وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُم دینَهُمُ الَّذِی ارتَضی لَهُم» یعنی: ما به اینها مکنت و امکانات میدهیم تا آن دینی که مورد رضای خدا بوده است در کل کره زمین پیاده شود.
آن دین که مورد رضای خدا بوده کدام دین است؟ آیه اکمال آن رامشخص کرده: «الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً».(199) مسلماً منظور از «الیوم» یعنی روزی که دین در آن کامل شده روز غدیر است. البته دینی که مورد رضایت خداوند است.
سؤال این است که چه عاملی باعث تکمیل دین و خداپسندانه شدن آن شده است؟ در این مطلب شکی نیست که منظور از دین کامل و مورد پسند خداوند دینی است که از کانال صحیح و از طریق جانشینان معصوم و راستین پیامبرصلی الله علیه وآله رسیده باشد، چرا که این اکمال و رضایت در روز غدیر یعنی روز اعلان ولایت و جانشینی اتفاق افتاده و آیه مربوط به این حادثه عظیم است.
با استفاده از آیه مهدویت این نتیجه به دست میآید که ای شیعیان! ما به شما مکنت میدهیم تا دینی را که مورد رضایت ماست و از کانال ولایت اهل البیتعلیهم السلام به شما رسیده در سطح کل کره زمین پیاده کنید. لذا با جمع این دو آیه استفاده میشود که دین اسلام و مذهب تشیع است که در سطح کل کره زمین پیاده خواهد شد.
در ادامه آیه میفرماید: «وَ لَیُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم اَمناً یَعبُدُونَنی ...». یعنی بعد از خوفی که اهل ایمان و عمل صالح - یعنی شیعیان - در طول تاریخ داشتهاند، این خوف را تبدیل به امنیت میکنیم.
در ذیل آیه تبلیغ روایاتی از شیعه و سنی نقل کردهاند که پیامبرصلی الله علیه وآله از ابلاغ مسئله ولایت خوف داشتند. البته نه خوف برای خویشتن، بلکه خوف بر دین و خطر توطئه منافقان بر علیه اسلام و ولایت؛ چرا که دشمنان حاضر بودند برای رسیدن به مطامع خویش و جاه و مقام دست به هر کاری بزنند، تا آنجا که در گردنه کوه در صدد کشتن پیامبرصلی الله علیه وآله برآمدند.
پیامبرصلی الله علیه وآله درباره دین اسلام و وحدت امت اسلامی خوف داشت. در روز ظهور خوف پیامبرصلی الله علیه وآله و به تبع خوف امیرالمومنینعلیه السلام و خوف اهلالبیت عصمت و طهارتعلیهم السلام و به تبع اینها خوف شیعیان آنها در مورد تحقق اهداف غدیردر روز ظهور تبدیل به امنیت خواهد شد: «وَ لَیُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم اَمناً یَعبُدونَنی لایُشرِکونَ بی شَیئاً».
مسئله رجعت هم در همین راستاست. فلسفه رجعت تحقق همان هدف اعلای پیامبرصلی الله علیه وآله است که در غدیر تحقق پیدا نکرد. لذا بعد از ظهور امام زمانعلیه السلام امامان یکی پس از دیگری میآیند و این هدف عالی به توسط امامان در عصر ظهور تحقق پیدا خواهد کرد. پس مسئله رجعت هم در راستای پیاده شدن اهداف غدیر است
ظهور یعنی اعاده حق غدیر / محمد حسین رحیمیان
چکیده
1 . ظهور انتهای تفصیلی صراط مستقیم غدیر است.
2 . ظهور تجلی کامل تعالی بشر است.
3 . اسلام بدون غدیر بیمحتواست، و غدیر بدون ظهور تجلیگاه جهانی نخواهد داشت.
4 . برای جبران غدیر از دست رفته توسط سقیفه باید دست بیعت با وارث غدیر برای عصر ظهور داد.
5 . در عصر ظهور معلوم خواهد شد که مردم چقدر به غدیر نیاز داشتند و چه چیزی را پشت پا انداختند.
6 . غدیر نشان داد که انسانها وقتی آزاد باشند باز هم خوب را که غدیر است برنمیگزینند و بد را که سقیفه است انتخاب میکنند.
7 . غدیر مأیوس کردن دشمنان از نابودی دین خدا بود.
8 . غدیر بشارت کمال دین و تمام نعمت و رضایت خدا و اهانت به شیطان و ناامیدی ستمگران بود.
9 . امام غدیر آن پیشوای هدایتگری است که رسالت جهانی ختم نبوت را بر عهده دارد.
10 . انسان راهرو کمال است با برنامه مدون غدیر.
11 . غدیر استمرار حلقه پیوند انسان با آفریدگار اوست.
12 . غدیر بهترین شیوه بهرهبرداری از جهان هستی را در اختیار انسان قرار میدهد.
13 . مردم چارهای جز بازگشت به سوی غدیر ندارند که معنای آن حرکت به سوی ظهور است.
14 . غدیر نماد حق است که در عصر ظهور خود را نشان خواهد داد.
15 . خط غدیر در پی عدالت فراگیر و همه جانبه در جهان است.
16 . مردم به خاطر قطع ارتباط با امام غدیر به انواع گناهان آلوده شدند و گناهان را با فقر و سختی تاوان دادند.
17 . با ظهور صاحب غدیر رفاه همگانی مردم جهان را فرا میگیرد.
18 . غدیر آغاز ظهور است و ظهور پایان غدیر.
مقدمه
غدیر ابتدای راه مستقیمی است که انتها و تفصیل آن ظهور است. آفریدگار هستیبخش غدیر را از آن روی پدید آورد تا انسان را در بستر تعالی و تکامل قرار دهد و دوران سعادت و رستگاری بشریت را در دوران ظهور رقم زند و تجلّی کامل آن را به جهان هستی نشان دهد.
غدیر آغاز راهی است که پایان آن ظهور خواهد بود. اسلام بدون غدیر بیمحتوا خواهد بود، و غدیر بدون ظهور تجلیگاه جهانی و آرمانی نخواهد داشت.
کوتاهی و عدم وفای به عهد الهی در روز غدیر، موجب محرومیت جهان بشری از این فیض بزرگ الهی شد. برای جبران این رفتار، بایستی دست بیعت با وارث غدیر داد؛ چرا که ظهور شکوهمند او آخرین و شیرینترین مرحله طراحی آفرینش است. ظهور او پایان همه ناکامیها، نابسامانیها و تلخیهای زندگی انسان است.
فقط در دوران طلایی ظهور حقیقت غدیر برای جهانیان جلوهگر خواهد شد؛ و انسانها در خواهند یافت که در تمام دوران هستی خود چه قدر بدان نیاز داشتند؛ و در آن عصر درمییابند که طعم شیرین زندگی راستین انسانی در کوثر غدیر نهفته بوده که لذت غدیر در زمزم زلال و گوارای ظهور تجلی کرده است.
واژگان کلیدی
غدیر، ظهور، آزمون الهی، وفای به عهد، حق، عدالت، سیره علوی، رفاه همگانی، ولایت علوی.
مقدمه
آخرین پیامآور الهی در یک مأموریت خطیر، در آخرین روزهای رسالت خویش از جانب خدای سبحان مأمور میشود که امر مهم امامت و ولایت را در آخرین جایگاه اعلام عمومی به جهانیان برساند. روز غدیر یادآور امامت امیرالمؤمنینعلیه السلام و انتصاب آن حضرت بر این مقام والاست.
به راستی آن حضرت کدامین گاه امام نبوده تا از انتصابش بر این جایگاه رفیع در غدیر یا دیگر زمانها سخن گوییم؟ او از عالم نور امام و جانشین پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله بود؛ چرا که امامت عهد و پیمانی به سان نبوت و رسالت به دست خدای تواناست، و هیچ کس بدان مقام رفیع نایل نمیگردد مگر کسی که او اراده فرموده باشد.
غدیر فراخوان فراگیر خدایی، ولایت کبری، آراستن و کامل ساختن دین، و نهایت بخشیدن به نعمت و خشنودی و رضامندی پروردگار جهانیان است. غدیر قضیه سرنوشتساز و حساس تاریخ بشری است که حرکت فکری مهمی را پیش روی میلیونها انسان قرار میدهد، تا با الهام از این واقعه حیاتی و با آیین عقل و دین، راه فضیلت و برتری را پیش گیرند و مراحل سیادت شکوه و عظمت خویش را طی کنند، و به سر منزل رستگاری و کمال انسانی نایل گردند.
غدیر سر منزل کمال و سرآغاز پرتوافشانی انوار الهی است، و همین آغاز برابر همه رسالت پایانی خاتم پیامبران و پیام آوران پیشین است.
غدیر ابتدای راه مستقیمی است که انتها و تفصیل آن ظهور است. آفریدگار هستیبخش غدیر را از آن روی پدید آورد تا انسان را در بستر تعالی و تکامل قرار دهد، و دوران سعادت و رستگاری بشریت را در دوران ظهور رقم زند و تجلّی کامل آن را به جهان هستی نشان دهد
غدیر و آزمون الهی
غدیر آن آزمون الهی است که در بستر آزادی و انتخاب انسان شکل گرفت، و همان شاهراه هدایت است که «اِنّا هَدَیناهُ السَّبیلَ اِمّا شاکِراً وَ اِمّا کَفوراً»(200) را معنا بخشید تا انسان با کمالِ آزادی در انتخاب راه مستقیم و سعادت، غدیر را برگزیند یا راه سقیفه و گمراهی و شقاوت و بدبختی را.
پیمان غدیر در شرایطی بسته شد که شیاطین و منافقانی به کمین نشسته بودند که همچون خفاشان شب پرست منتظر غروب آفتاب رسالت بودند، تا عرصه را از دست آفتاب ولایت بربایند و دنیا را در ظلمت جهل و عناد و گمراهی خویش فرو برند و دوران تاریک غیبت و حرمان از مولای مهربان را شکل دهند.
اما پدید آورنده غدیر خدای مهربان در آن روز، کفرورزان را از دین حقّ که همان ولایت امیرالمؤمنینعلیه السلام است، ناامید و مأیوس کرد و فرمود: «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»(201): «امروز آنان که کفر ورزیدند از دین شما مأیوس گشتند».
در آن روز خدای متعال رهپویان غدیر را با پنج مژده مسرور ساخت: اکمال دین؛ اتمام نعمت؛ رضا و خشنودی خدای رحمان؛ اهانت به شیطان؛ ناامیدی و یأس منکران.
البته حقیقتِ یأس کفروَرزان در عصر ظهور تحقق خواهد یافت. جابر میگوید: امام باقرعلیه السلام در ذیل این آیه شریفه فرمود: «یَومَ یَقومُ القَائِمُعلیه السلام یَئِسَ بَنواُمَیَّةَ؛ فَهُمُ الَّذینَ کَفَروا یَئِسوا مِن آلِ مُحَمَّدٍعلیهم السلام»(202): «آن روز روز ظهور قائم آل محمدعلیه السلام است که بنیامیه نومید میشوند. آنها هستند که کفر ورزیدند و از آل محمدعلیهم السلام نومید میگردند».
بنابر آنچه گفته شد، غدیر همان آغاز یک راه است که پایان آن ظهور خواهد بود، و اسلام بدون غدیر بیمحتوا خواهد بود، و غدیر بدون ظهور تجلیگاه جهانی و آرمانی نخواهد داشت.
غدیر و رسالت جهانی
غدیر آن پیشوای هدایتگری است که رسالت جهانی خاتم پیامبران را به عهده گرفت و امت را امامت کرد، تا هدف غایی خدای بزرگ از ارسال رسولش را محقق سازد. آنجا که فرمود: «هُوَ الَّذی اَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدی وَ دینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لَو کَرِهَ المُشرِکونَ»(203): «او کسی است که رسولش را با هدایت و آئین حق فرستاد، تا آن را بر همه آئینها پیروز گرداند، گرچه شرکورزان کراهت داشته باشند».
در این آیه نکاتی چند در نگاه ابتدایی قابل تأمّل و اندیشه است:
1 . خدای سبحان از لطف بیپایانش برای کمال و سعادت انسان، پیامبر خویش را فرستاد.
2 . او پیامبر و فرستاده خویش را انتخاب فرمود.
3 . دو هدف مهم و حیاتی عبارتند از:
الف. هدایت انسان به کمال آفرینشی خود.
ب. آیینِ حقّ که آیینهای باطل و نسخ شده الهی را کنار زند و مکاتب بشری را بیرون سازد.
4 . پیروزی در برابر همه آیینهای الهی نسخ شده و مکاتب بشری.
5 . منکران حقّ، یا کفرورزانند یا مشرکان، که تمام گروههای باطل را در بر میگیرد.
امام کاظمعلیه السلام در تفسیر آیه شریفه «هُوَ الَّذی اَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدی وَ دینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لَو کَرِهَ المُشرِکونَ»، چنین میفرماید:
هُوَ الَّذی اَمَرَ رَسولَهُ بِالوَلایَةِ لِوَصِیِّهِ، وَ الوَلایَةُ هِیَ دینُ الحَقِّ - لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ یُظهِرُهُ عَلَی جَمیعِ الاَدیانِ عِندَ قِیامِ القائِمِعلیه السلام؛ یَقولُ اللَّهُ: «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نورِهِ: وَلایَةِ القائِمِ، وَ لَو کَرِهَ الکافِرونَ بِوَلایَةِ عَلِیٍعلیه السلام.(204)
اوست که رسولش را به ولایت وصیّش امر کرد، و ولایت همان دین حقّ است. تا آن را بر هر دینی پیروز گرداند، یعنی آن را در زمان قیام قائمعلیه السلام بر همه دینها پیروز سازد. خدا میفرماید: «و خداوند تمام کننده نور خود است، یعنی ولایت قائمعلیه السلام، اگرچه کافران به ولایت علیعلیه السلام کراهت داشته باشند.
در سخن دیگری ابوبصیر میگوید: امام صادقعلیه السلام فرمود: «وَاللَّهِ ما نَزَلَ تَأویلُها بَعدُ وَ لا یَنزِلُ تَأویلُها حَتّی یَخرُجَ القائِمُعلیه السلام. فَاِذا خَرَجَ القائِمُعلیه السلام لَم یَبقَ کافِرٌ بِاللَّهِ العَظیم وَ لا مُشرِکٌ بِالاِمامِ اِلاّ کَرِهَ خُروجَهُ ...»(205): «به خدا سوگند این آیه تحقق نیافته و تحقق نمییابد تا روزی که قائمعلیه السلام ظهور کند. هنگامی که او ظهور کند هیچ کافر به خدای بزرگ و یا مشرک به امام نمیماند مگر آنکه ظهور او را دوست نخواهد داشت ...».
عصر ظهور و بازگشت به غدیر
خدای مهربان در نظام حکیمانه و والای خویش، در طراحی آفرینش انسان و جهان محتوایی متقن و اصیل دارد. انسان راهروِ کمال است؛ اما با برنامه مدوّنِ دینِ حقّ.
عامل اصلی و عنصر اساسی در این نقشه الهی همان وجود راهنماست، که در واقع حلقه واسطی است که حلقههای دیگر این مجموعه را به هم پیوند میدهد؛ و هم او به آفرینش جهان و عبادت انسان معنا میبخشد و نظام هستی را هدفمند میسازد.
بنابراین غدیر استمرار حلقه پیوند انسان با آفریدگار و خدای مهربان است، و این سنّت تغییر ناپذیر خداوند متعال در جهان و لازمه اختیار و انتخاب انسان است. از این رو انسان با اختیار خود با غدیر و امام معصوم آن یعنی امیرالمؤمنینعلیه السلام بیعت میکند؛ از او پیروی مینماید؛ در پرتو مکتب او تربیت میشود؛ در راستای اهداف و آرمانهای الهی این مکتب فداکاری مینماید؛ و بر عهد و پیمان خود پایبند است.
در نتیجه آفریدگار او نیز به عهد و پیمان خود وفا میکند، و سعادت دنیا و جهان آخرت را به او ارزانی میدارد که میفرماید: «اَوفوا بِعَهدی اوفِ بِعَهدِکُم»(206): «به عهد من وفا کنید من نیز به عهد شما وفا مینمایم».
سَماعه میگوید: امام صادقعلیه السلام در ذیل این آیه شریفه میفرماید: «بِوَلایَةِ اَمیرِالمُؤمِنینَعلیه السلام اوفِ لَکُم بِالجَنَّةِ»(207): «به ولایت امیرالمؤمنینعلیه السلام وفا کنید، من نیز برای شما به عهد بهشت وفا میکنم».
با عنایت به این روایت نورانی، غدیر با دوران ظهور فرزند امیرالمؤمنینعلیه السلام یعنی حضرت صاحب الامرعلیه السلام ارتباط مستقیمی دارد. غدیر در دو بُعد جلوهگر شد: بُعد معنوی؛ بُعد دنیایی.
در بُعد معنوی، انسان را در مراتب ایمان و کمال و رشد و تکامل روحی به سوی قرب حضرت حقّ بالا میبرد. در بُعد دنیایی بهترین شیوه بهرهبرداری از جهان هستی را در اختیار انسان قرار میدهد و او را عظمت میبخشد.
همه این موارد با اختیارِ انسان رقم میخورد و آنگاه که انسان با غدیر بیعت نکرد و یا بیعت آن را شکست و سالار آن را تنها گذاشت، دوران غیبت و محرومیّت از راهنمای پیوند دهنده نظام هستی با آفریدگار و انسان شکل گرفت، و پردهای میان او و راهنمای مهربان و مربّی هدایتگر افکنده شد، و آفتاب عالمتاب غدیر در پشت ابرهای سیاه جهل و عناد و کفر و نفاق ماند، و سراسر گیتی را با حکومت غاصب حبتری(208) سیاهی فرا گرفت، و اسرار و رازهای غدیر همچنان در سینه صاحب آن امیرِ عالم هستی ماند که فرمود: «کانَ لِرَسولِ اللَّهصلی الله علیه وآله سِرٌّ لا یَعلَمُهُ الاّ قَلیلٌ ... وَ لَولا طُغاةُ هذِهِ الاُمَّة لَبَثَثتُ هذَا السِرّ»(209): «پیامبر خداصلی الله علیه وآله رازی داشت که جز اندکی آن را نمیدانستند ... و اگر طاغوتهای این امت نبودند، این راز را فاش و منتشر میکردم».
آری، این اسرار جز برای تعداد اندکی از بزرگان و نزدیکترین دوستان امیرالمؤمنینعلیه السلام فاش نشد، چرا که مردم توانِ پذیرش و درک حقایق معنوی را نداشتند. این شیوه در میان معصومینعلیهم السلام ادامه داشت تا آنگاه که آخرین وصی امیرالمؤمنینعلیه السلام یعنی حضرت مهدیعلیه السلام قیام نماید که خدای سبحان میفرماید: «وَ اللَّیلِ اِذا یَسرِ»(210): «سوگند به شب آنگاه که سپری شود».
امام صادقعلیه السلام در تفسیر این آیه کریمه میفرماید: «هِیَ دَولَةُ حَبتَرٍ، فَهِیَ تَسرِیَ اِلَی قِیامِ القائِمِعلیه السلام»(211): «منظور از شب همان دولت حبتر است که تا قیام قائمعلیه السلام ادامه مییابد».
و آنگاه که انسان در پایان دوران غیبت به خود آمد و به عهد خود وفا کرد، ظهور تحقّق خواهد یافت. به سخن دیگر، اگر مردم به سوی غدیر و آرمانهای آن بازگشتند و با نخستین امام معصوم عهد و پیمان دوباره بستند و غدیر در همه جا فراگیر شد، ظهور خواهد شد.
به راستی اگر انسان امروزی به ویژه مسلمانان که در دنیای لبریز از ستم و تباهی و فساد زندگی میکنند، و چنین دنیایی نتیجه دوری از مکتب غدیر و پیمان شکستن با صاحب آن و ولایت است از این دنیا خسته و آزردهاند، چارهای جز بازگشت به غدیر و پیمان مجدّد با صاحب ولایت ندارند، که نتیجه این اقدام خردمندانه حرکت به سوی ظهور خواهد بود که تحقق بخشنده به آرمانهای غدیر است. امام عصرعلیه السلام در این زمینه میفرماید:
وَ لَو اَنَّ اَشیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطاعَتِهِ عَلَی اجتِماعٍ مِنَ القُلوبِ فِی الوَفاءِ بِالعَهدِ عَلَیهِم لَما تَأَخَّرَ عَنهُمُ الیُمنُ بِلِقائِنا وَ لَتَعَجَّلَت لَهُمُ السَّعادَةُ ...(212)
اگر شیعیان ما که خداوند به طاعت خویش موفقشان بدارد در وفا به پیمانی که با ما دارند یکپارچه و همدل میشدند، هرگز ملاقات ما و سعادت حضور در محضر ما با معرفت حقیقی به تأخیر نمیافتاد و به زودی نصیبشان میشد.
آری، کوتاهی و عدم وفای به عهد و پیمان الهی در روز غدیر، موجب محرومیّت جهان بشری از این فیض بزرگ الهی شد. اینک برای جبران این رفتار، بایستی دست بیعت با وارث غدیر داد؛ چرا که ظهور شکوهمند او آخرین و شیرینترین مرحله طرّاحی آفرینش است. ظهور او پایان همه ناکامیها و نابسامانیها و تلخیهای زندگی انسانی است.
فقط در دوران طلایی ظهور حقیقت غدیر برای جهانیان جلوهگر خواهد شد، و انسانها درخواهند یافت که در تمام دوران هستی خود چه قدر بدان نیاز داشتند، و آنگاه در آن عصر درمییابند که طعم شیرین زندگی راستین انسانی در کوثر غدیر نهفته بود، که لذّت غدیر در زمزم زلال و گوارای ظهور تجلّی کرده است، و هم اینک رازهای سینه دروازه دانش نبوی حضرت مرتضی علیعلیه السلام از زبان ترجمان الهی، حضرت بقیّة اللَّه الاعظمعلیه السلام رازگشایی میشود، آنجا که به کمیل میفرماید:
یا کُمَیلُ! اِنَّ رَسولَ اللَّهصلی الله علیه وآله اَدَّبَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ اَدَّبَنی، وَ اَنَا اُؤَدِّبُ المُؤمِنینَ وَ اُوَرِّثُ الاَدَبَ المُکَرَّمینَ. یا کُمَیلُ! ما مِن عِلمٍ اِلاّ وَ َانَا اَفتَحُهُ وَ ما مِن سِرٍّ اِلاّ وَ القائِمُعلیه السلام یَختِمُهُ.(213)
ای کمیل! به راستی خداوند متعال رسول خداصلی الله علیه وآله را تربیت کرد و هم او به تربیت من پرداخت و من نیز مؤمنان را تربیت میکنم و آداب زندگی را برای مردم گرامی به ارث میگذارم. ای کمیل! هیچ دانشی نیست مگر آنکه من آن را آغاز کنم و هیچ رازی نیست مگر آنکه قائمعلیه السلام پرده از آن برداشته و آن را به پایان میرساند.
آری، در آن زمان، انسان خود و جهان هستی را خواهد فهمید؛ و در آن دوران شکوهمند ساکنانِ باغ سرسبز و پرطراوت ظهور خواهند فهمید که شجره طیبه آفرینش به بار نشسته است، گرچه باغبانِ مهربان از همان آغاز در بیابانهای گرم و سوزان غدیر، انسانها را از کویر گرم و کشنده گمراهی و تباهی شیطانها و طاغوتها آگاه ساخت و به این باغِ زندگی بخش و روح افزا فراخواند.
جلوههایی از غدیر در عصر ظهور
اشاره
اکنون در چند محور به جلوههایی از غدیر در عصر ظهور نگاهی گذرا داریم:
1 . غدیر نماد حقّ
در جهان هستی دو راه پیش روی انسان قرار دارد که در مسیر زندگی خود با اختیار خویش یکی را برمیگزیند: راه حق؛ راه باطل.
حق در لغت به معنای ثبوت، استحکام، صحّت و مطابقت است؛ و هر چه ثابت باشد و هیچ شکی در آن راه نداشته باشد از آن به حقّ تعبیر مینمایند. از طرفی حقّ نقیض باطل است و هر چیز زایل شونده و نابود شدنی را باطل گویند. بنابراین باطل نابود است و حقّ ثابت و ماندنی که هرگز از بین نمیرود و عوض نمیشود و همواره محفوظ است. قرآن کریم میفرماید: «فَما ذا بَعدَ الحَقِّ اِلاَّ الضَّلالُ»(214): «بعد از حق چیزی جز ضلالت و گمراهی وجود ندارد».
غدیر نماد کامل حق را پس از پیامبر خداصلی الله علیه وآله به جهانیان عرضه کرد. در حدیث شریف که بیش از 20 صحابی آن را از پیامبر رحمتصلی الله علیه وآله نقل کردهاند و بین شیعه و سنّی قطعی است، پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله فرمود: «عَلِیٌّ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ»(215): «علی همراه با حق است و حق همراه علی است». جلوه کامل این نماد حق آنگاه خواهد بود که امیرالمؤمنینعلیه السلام میفرماید:
اِذا نادی مُنادٍ مِنَ السَّماء: أنَّ الحَقَّ فی آلِ مُحَمَدٍعلیهم السلام، فَعِندَ ذلِکَ یَظهَرُ المَهدیُّ عَلی افواهِ النّاسِ وَ یَشرَبونَ ذِکرَهُ فَلا یَکونُ لَهُم ذِکرٌ غَیرُهُ.(216)
آنگاه که منادی آسمانی بانگ برآورد: به راستی حق با آل محمدعلیهم السلام است، نام مقدس مهدیعلیه السلام بر سر زبانها میافتد و مهر و محبت او در دلها جای میگیرد و کاری جز یاد او نخواهند داشت.
و در این هنگام این آیه کریمه تأویل خواهد شد که «جاءَ الحَقُّ وَ زَهَقَ الباطِلُ اِنَّ الباطِلَ کانَ زَهوقاً»(217): «حق آمد و باطل نابود شد؛ به یقین باطل نابود شدنی است».
امام باقرعلیه السلام میفرماید: «اِذا قامَ القائِمُعلیه السلام ذَهَبَت دولَةُ الباطِلِ»(218): «آنگاه که حضرت قائمعلیه السلام قیام کند دولت باطل نابود خواهد شد».
آری چرخ گردون هماره به کام ستمگران نخواهد چرخید و کابوس خفقان و اختناق برای همیشه زندگی انسانها را تیره و تار نخواهد ساخت؛ و به زودی روزگاری فراخواهد رسید که در آن روزگار طومار ستم در هم خواهد پیچید و پرچم حقّ بر فراز پهنه گیتی به اهتزاز در خواهد آمد. باش تا صبح دولتش بدمد ...
2 . غدیر و عدالت علوی
قرآن کریم به هنگام سخن از هدف از بعثت انبیاء عدالت و دادگری را مطرح میکند و میفرماید: «لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ»:(219) «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب آسمانی و میزان شناسایی حقّ از باطل فرو فرستادیم، تا مردم به عدالت قیام کنند».
برنامه پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله نیز که سرآمد و خاتم پیامبران الهی است، اجرا و پیاده کردن قسط و عدل در بین مردم بود؛ که با تحقق گلواژه عدالت و دادگری در بُعد فردی و اجتماعی، انسان گمشده خود در تمام قرون و اعصار را به دست میآورد.
عدالت نبوی با همه ابعادش به وسیله خداوند متعال توسط رسول اکرمصلی الله علیه وآله به نَفسِ نفیس ایشان حضرت علیعلیه السلام واگذار شد و به طور عملی و نظری با همه ابعادش به دست جانشینان معصومعلیه السلام - هر چند محدود - استمرار یافت، تا در عصر ظهور با دست توانای حضرت امام مهدیعلیه السلام عدالت و دادگری به طور کامل در پهنای گیتی اجرا و پیاده شود، و زمین و زمان از عدالت و دادگری لبریز گردد؛ و انسان آن عصر با تمام وجود عدالت حقیقی را که هماره در زلال فطرت خود با آن آشنا بوده اما در هیچ دورانی آن را ندیده بود، احساس و ادراک کند.
عملکرد حکومتهای باطل پس از پیامبر رحمتصلی الله علیه وآله و عدم پیروی از سنّت و روش آن حضرت، جامعه مسلمانان را به مسیری سوق داده بود که دست عدل الهی امیرالمؤمنینعلیه السلام را بسته بود، و به جهت عدم کشش جامعه حضرتش از این روند گله و شکوه مینمودند. شیخ کلینی در این زمینه سخنرانی بسیار جانسوزی را از امیرالمؤمنینعلیه السلام نقل میکند.(220)
اما با این وصف در سخنی زیبا، پیامبر خداصلی الله علیه وآله عدل علوی را چنین بازگو میکند و خطاب به جانشین خود میفرماید:
اَنتَ اَوَّلُهُم اِیماناً وَ اَوفاهُم بِعَهدِ اللَّهِ وَ اَقوَمُهُم بِاَمرِ اللَّهِ وَ اَقسَمُهُم بِالسَّوِیَّةِ وَ اَعدَلُهُم فِی الرَّعِیَّةِ.(221)
تو نخستین کسی بودی از آنان که ایمان آوردی و به عهد الهی از همه آنان باوفاتر و در انجام دستورات الهی از همه پایدارتری و در تقسیم بیت المال از همه بیشتر مساوات را در نظر میگیری و نسبت به رعیّت عادلتر هستی.
عدالت و دادگری امیرالمؤمنینعلیه السلام در دوران چند ساله حکومت ظاهری خود ضرب المثلی برای نسلهای بعد شد، اما خط سقیفه و باطل گرایان تا روز ظهور راه عدل و داد را مسدود کردند؛ و در سایه ظلم و جور و بیداد چیزی جز تباهی انسان و انحراف او از صراط مستقیم و دگرگونی هویت راستین انسان به جهان ارائه ندادند. غافل از آنکه خط راستین غدیر که در پی عدل الهی است، رستگاری و نیکبختی و کمال را برای انسانها رقم میزند، و پایان آن نیز مرحلهای زیبا و شیرین و دیدنی خواهد بود.
از این رو خلف صالح امیرالمؤمنینعلیه السلام آن ذخیره الهی و معرفی شده در روز غدیر، با پرچم عدل و داد علوی ظهور خواهد کرد؛ و عدالت فراگیر و همه جانبه را در جهان هستی برقرار خواهد کرد. در این زمینه روایات و دعاهای فراوانی رسیده که مهدویت و عدالت قرین یکدیگرند.
به سخن دیگر، مهدیعلیه السلام یعنی عدالت، و عدالت همه جانبه و فراگیر یعنی مهدیعلیه السلام. امام مهدیعلیه السلام همان حاکم معصوم و دادگر در پهنه گیتی و آخرین پناه انسان در جهانی لبریز از ظلم و ستم است، که مردم خسته از این دوران به او پناه میآورند.
پیامبر گرامیصلی الله علیه وآله در توصیف عدالت در زمان فرزندش حضرت امام مهدیعلیه السلام میفرماید:
تَأوی اِلَیهِ اُمَّتُهُ کَما یَأوِی النَّحلُ الی یَعسوبِها، یَملاَُ الاَرضَ عَدلاً کَما مُلِئَت جَوراً حَتّی یَکونَ الناسُ عَلی مِثلِ امرِهِمُ الاوَّل، لا یوقَظُ نائِماً وَلا یُهرِقُ دَماً.(222)
مردم به مهدی مهر میورزند و به او پناه میبرند؛ آن سان که زنبوران عسل به ملکه خود پناه میبرند. او عدالت را در سراسر گیتی میگستراند چنان که از ستم پر شده باشد؛ به گونهای که صفا و صمیمیّت دوران آغاز اسلام را به آنها باز میگردد. هیچ خفتهای را بیجهت بیدار نمیکنند و هیچ خونی به ناحقّ ریخته نمیشود».
به راستی روزگار رهایی و درخشان ظهور حضرت امام مهدیعلیه السلام دیدنی است. امیرالمؤمنینعلیه السلام در توصیف آن روزگار با شکوه و تقابل آن با روزگار ناهمگون مدّعیان عدالت و باطل گرایان به ناحقّ، درباره دادگری فرزندش میفرماید:
یَعطِفُ الهَوی عَلَی الهُدی اِذا عَطَفوا الهُدی عَلَی الهَوی، وَ یَعطِفُ الرَّأْیَ عَلَی القُرآنِ اِذا عَطَفوا القُرآنَ عَلَی الرَّأْیِ ... فَیُریکُم کَیفَ عَدلُ السّیرَةِ؛ وَ یُحیی مَیِّتَ الکِتابِ وَ السُّنَّةِ.(223)
آنگاه که دیگران هوای نفس را بر هدایت مقدم بدارند او امیال نفسانی را به هدایت بر میگرداند، و هنگامی که دیگران قرآن را با رأی خود تفسیر کنند او آراء و افکار را به قرآن باز میگرداند، و به شما مردم نشان میدهد که چه نیکو میتوان به عدالت رفتار نمود. او آموزههای فراموش شده قرآن و سنّت را زنده مینماید.
در سخن دیگر امام باقرعلیه السلام در توصیف دادگری مهدی اهل بیتعلیه السلام میفرماید: «اِذا قامَ قائِمُ اَهلِ البَیتِ قَسَّمَ بِالسَّوِیَّةِ، وَ عَدَلَ فِی الرَّعِیَّةِ، فَمَن اَطَاعَهُ فَقَد اَطَاعَ اللَّهَ وَ مَن عَصاهُ فَقَد عَصَی اللَّهَ ...»(224): «هنگامی که قائم اهل بیتعلیهم السلام قیام کند مال را به طور مساوی تقسیم میکند و عدالت را میان رعیّت و مردم اجرا مینماید. هر کس از او اطاعت کند در واقع از خدا اطاعت کرده و هر کس از او نافرمانی کند در واقع از خدا نافرمانی کرده است.
روشن است که سخن درباره عدالت حضرت امام مهدیعلیه السلام و جلوه آن در عصر شکوهمند امام مهربانیها، فراوان است که در جای خود به تفصیل بایستی در عرصه نظری از نظر ماهیت، مبانی، ابعاد، شاخصها، آثار و ... و در عرصه عملی از نظر شیوههای اجرا، نمونهها و مصادیق آن مورد پژوهش و بررسی قرار گیرد.
3 . عصر ظهور و جلوههایی از سیره علوی
تردیدی نیست که دوران ظهور حضرت امام مهدیعلیه السلام در واقع استمرار حرکت پیامبران و امامان و اهداف و آرمانهای آنان، همان اهداف و آرمانهای پیامبران الهی و پیشوایان معصومعلیهم السلام است.
به تعبیر دیگر، حضرت امام مهدیعلیه السلام ادامه دهنده راه حضرت محمد مصطفیصلی الله علیه وآله، علی مرتضی، فاطمه زهرا و دیگر ائمه اطهارعلیهم السلام است، و در یک سخن استمرار نبوّت و امامت است.
از این روست که در روایات فراوانی از سیره و روش هدایتگری حضرت امام مهدیعلیه السلام سخن به میان آمده و سیره آن حضرت همان سیره رسول خدا و علی مرتضیعلیه السلام بیان شده است. در روایتی بسیار زیبا امام صادقعلیه السلام در ضمن حدیثی میفرماید: «اَن یَسیرَ فیهِم بِسیرَةِ رَسولِ اللَّهِصلی الله علیه وآله، وَ یَعمَلَ فیهِم بِعَمَلِه ...»(225): «مهدیعلیه السلام در میان آنان به سیره پیامبر خداصلی الله علیه وآله رفتار میکند و راه و روش او را انجام میدهد».
در سخن دیگری حَمّاد بن عثمان میگوید: پیشوای ششم حضرت امام صادقعلیه السلام در ضمن حدیثی فرمود: «اِنَّ قائِمَنا اَهلَ البَیتِعلیهم السلام اِذا قامَ لَبِسَ ثِیابَ عَلِیٍعلیه السلام وَ سارَ بِسیرَةِ عَلِیٍعلیه السلام»(226): «هنگامی که قائم ما اهل بیتعلیهم السلام قیام کند همچون علیعلیه السلام لباس خواهد پوشید و به سیره و روش علیعلیه السلام رفتار خواهد کرد».
بنابر روایت دیگر، حتی شیوه زندگی حضرت علیعلیه السلام در عصر ظهور در زندگی حضرت امام مهدیعلیه السلام جلوه میکند. در حدیثی آمده است: «یَسیرُ بِسیرَةِ رسولِ اللَّهصلی الله علیه وآله، وَلا یَعیشُ اِلاّ عَیشَ اَمیرِالمُؤمِنینَعلیه السلام»(227): «او از سیره جدّش رسول خداصلی الله علیه وآله پیروی میکند، ولی شیوه زندگی او همچون شیوه زندگی امیرالمؤمنینعلیه السلام است».
4 . رفاه همگانی و نزول برکات آسمانی
به راستی اگر همه مردم دنیا با اختیار خود غدیر را میپذیرفتند و از امیرالمؤمنینعلیه السلام و یازده فرزند آن بزرگوار پیروی میکردند، جهان هستی امروزه جلوه دیگری داشت. مردم در یک مسیر مستقیم الهی به سوی کمال و سعادت دنیا و آخرت حرکت میکردند و خیر و نیکی زندگی آنان را فرا میگرفت.
چرا که در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: «اِن ذُکِرَ الخَیرُ کُنتُم اَوَّلَهُ وَ اَصلَهُ وَ فَرعَهُ وَ مَعدِنَهُ وَ مَأواهُ وَ مُنتَهاهُ»(228): «آنگاه که سخن از خیر و نیکی شود، شما آغاز آن و اصل و فرع و معدن و جایگاه و پایان آن هستید».
در آن دوران، از فقر و گناه و ستم و جور و ذلّت و سرکشی خبری نخواهد بود. مردم هر زمان با امام در ارتباط بوده، و برکات از آسمان بر آنان فرو خواهد ریخت و زمین برکات خود را بر مردم آشکار خواهد ساخت. حضرت فاطمه زهراعلیها السلام در این زمینه در سخن گهرباری میفرمایند:
وَ تَاللَّهِ لَو مالوا عَنِ المَحَجَّةِ اللاّئِحَةِ وَ زالوا عَن قَبولِ الحُجَّةِ الواضِحَةِ لَرَدَّهُم اِلَیها وَ حَمَلَهُم عَلَیها وَ لَسارَ بِهِم سَیراً سُجُحاً ... وَ لَبانَ لَهُمُ الزّاهِدُ مِنَ الرّاغِبِ، وَ الصّادِقُ مِنَ الکَاذِبِ «وَ لَو اَنَّ اَهلَ القُری آمَنوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الاَرضِ وَ لکِن کَذَّبوا فَاَخَذناهُم بِما کانوا یَکسِبونَ(229)
به خدا سوگند! اگر تمام امت از راه سعادت منحرف شده و از پذیرش راه روشن خودداری میکردند، امیرالمؤمنینعلیه السلام همه آنان را به راه میآورد و به آرامی و صحیح و سالم به سعادت و خوشبختی میکشاند؛ به گونهای که نه خود خسته شود و نه آنان ملول گردند. در نهایت آنان را به سرچشمه آبی گوارا و مطلوب و عاری از هر خس و خاشاک میرساند و سیراب باز میگرداند و در پنهان و آشکارا آنها را نصیحت مینمود ... در آن هنگام زاهد از دنیا طلب و راستگو از دروغگو تمیز داده و شناخته میشد. (خداوند میفرماید:) «اگر مردم شهرها و آبادیها ایمان میآوردند و پرهیزکاری پیشه میکردند، البته درهای آسمان را به رحمت و برکات به روی آنان میگشودیم و به زمین اجازه میدادیم تا خیر و برکات خود را برون اندازد، ولی مردم آیات الهی را تکذیب کردند و به اعمال زشت پرداختند، ما نیز آنان را به کیفر زشتشان مجازات کردیم.(230)
اَسفا که مردم - جز اندکی - غدیر را نپذیرفتند و از فرمان پیامبر او درباره امیرالمؤمنینعلیه السلام و هدایتگران پس از او اطاعت نکردند و دروازه شهر علم نبوی را بستند و جهان هستی را با ایجاد ابرهای سیاه در برابر آفتاب امامت به تاریکی نشاندند. هدایتگران را پس از پیامبرِ رحمت خانه نشین نمودند، و جوامع بشری را به صورت آشکار از بهره گیری از این انوار محروم ساختند و دوران آخر الزمان را تشکیل دادند که در آن دوران مردم به علّت قطع ارتباط با امام زمانشان به انواع و اقسام گناهان و آلودگیها مبتلا هستند و در زندگی خویش گناهان را با فقر و بیماری و سختی تاوان میدهند.
اما در عصر ظهور این ایده امیرالمؤمنینعلیه السلام و این آرمان غدیری به منصه ظهور و بروز میرسد، و به دست با کفایت فرزند برومندش امام مهدیعلیه السلام رفاه همگانی سراسر جهان را فرا میگیرد. جهان آباد میگردد و مردم از همه مواهب الهی برخوردار میشوند و در سایه آن به کمالات عالی میرسند.
امام باقرعلیه السلام در سخن زیبایی از امام حسینعلیه السلام در وصف آن عصر چنین نقل میکند:
وَ لا یَبقی عَلی وَجهِ الاَرضِ اَعمی وَ لا مُقعَدٌ وَ لا مُبتَلی اِلاّ کَشَفَ اللَّهُ عَنهُ بَلاءَهُ بِنا اَهلِ البَیتِ وَ لَیَنزِلَنَّ البَرَکَةُ مِنَ السَّماءِ اِلَی الاَرضِ حَتّی اَنَّ الشَجَرَةَ لَتَقصِفُ بِما یُریدُ اللَّهُ فیها مِنَ الثَّمَرَةِ ... وَ ذلِکَ قَولُهُ تَعالی: «وَ لَو اَنَّ اَهلَ القُری آمَنوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الاَرضِ وَ لکِن کَذَّبوا فَاَخَذناهُم بِما کانوا یَکسِبون».(231)
در آن دوران در روی زمین نابینا و زمینگیر و مبتلایی نخواهد بود، مگر اینکه خداوند به وسیله ما اهل بیت بلا را از او برطرف میکند، و چنان برکت از آسمان به زمین نازل میشود که شاخه درخت از زیادی میوه میشکند ... و این است معنای گفتار خداوند متعال که میفرماید: «اگر مردمِ شهرها و آبادیها ایمان میآوردند و پرهیزکاری پیشه میکردند؛ البته درهای آسمان را به رحمت و برکات به روی آنان میگشودیم، و به زمین اجازه میدادیم تا خیر و برکات خود را برون اندازد، ولی مردم آیات الهی را تکذیب کردند و به اعمال زشت پرداختند. ما نیز آنان را به کیفر زشتشان مجازات کردیم».(232)
در سخن دیگری پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله میفرماید:
یَرضی عَنهُ ساکِنُ السَّماء وَ ساکِنُ الاَرضِ، لا یَدَعُ السَّماءُ مِن قَطرِها شَیئاً اِلاّ صَبَّهُ مِدراراً، وَ لا یَدَعُ الاَرضُ مِن نَباتِها شَیئاً اِلاّ اَخرَجَتهُ حَتّی یَتَمَنَّی الاَحیاءُ الاَمواتَ لِیَرَوُا العَدلَ ...».(233)
ساکنان زمین و آسمان به او خشنود میشوند، آسمان بارانش را فرو میفرستد، زمین گیاهان خود را میرویاند، تا جایی که زندهها آرزو میکنند: ای کاش! مردگان آنها زنده بودند و عدالت را مشاهده میکردند».
5 . فراخوان به ولایت علوی
از مسائل مهم و حیاتی که به طور کامل در عصر باشکوه ظهور حضرت بقیة اللَّه الاعظمعلیه السلام تجلّی میکند، مسئله امامت و ولایت علیعلیه السلام و بیزاری از دشمنان آن بزرگوار است. مسئله امامت و ولایت جزء برنامه تبلیغی پیامبران الهی و از مهمترین مأموریتهای پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله بود.
این مسئله سرنوشتساز از عالم نور تا روز انذار و از روز انذار تا روز غدیر، در جای جای رسالت الهی پیامبر گرامیصلی الله علیه وآله قرار داشت و آن بزرگوار در هر فرصت و موقعیّت و در میان هر گروه و جماعت و در هر جنگ و نبردی از این حقیقت پرده بر میداشت و با عبارات و کلمات مختلف آن را به دیگران میرساند.
ارزش و جایگاه این مسئله مهم آنگاه روشن میشود که ملاحظه میکنیم خدای سبحان با سنجش الهی خویش تمام رسالت پیامبر خود را در کفّهای از ترازو قرار میدهد و مسئله امامت و ولایت علیعلیه السلام را در کفّه دیگر قرار داده، و اعلام میدارد در صورتی که پیامبرصلی الله علیه وآله در روز غدیر این مسئله مهم را به صورت رسمی و علنی در اجتماع باشکوه مسلمانان اعلام نکند، رسالت او بیثمر باقی خواهد ماند.
البته پیشوایان معصومعلیه السلام نیز در طول دوران امامت خویش اهتمام ویژهای به این امر مهم و حیاتی داشتند؛ به گونهای که در دوران غیبت نیز جرعه نوشان خمّ غدیر رسالت مهمی را در این باره به دوش داشته و نسل به نسل این فرهنگ اصیل الهی را زنده و پابرجا نگاه داشته و بدین وسیله با امام زمان خویش ارتباط معنوی برقرار میکنند.
اما اوج این مسئله آنگاه خواهد بود که در عصر ظهور، امام مهدیعلیه السلام مردم را به طور عموم و فراگیر به این مسئله مهم فراخواهد خواند. امام باقرعلیه السلام در سخنی طولانی به بخشی از برنامههای حیاتی امام مهدیعلیه السلام در عصر ظهور میپردازد و با تعبیر بسیار لطیفی میفرماید:
وَاللَّهِ لَکَأَنّی اَنظُرُ اِلَیهِ وَ قَد اَسنَدَ ظَهرَهُ اِلَی الحَجَرِ ثُمَّ یَنشُدُ اللَّهَ حَقَّه ... فَیَدعُو النّاسَ اِلی کِتابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ وَ الوَلایَةِ لِعَلِیِّ بنِ اَبیطالِبٍ وَ البَراءَةِ مِن عَدُوِّهِ.(234)
گویی میبینم او را که به حجر الاسود تکیه داده و مردم را به حقّ خود سوگند میدهد ... او مردم را به سوی کتاب خدا، سنّت پیامبر او، ولایت علی بن ابیطالبعلیه السلام و بیزاری از دشمنان او فرا میخواند.
به راستی اگر مردم در همان فراخوانی غدیر، ولایت و امامت را با جان و دل و از روی اختیار میپذیرفتند، دیگر دوران غیبت شکل نمیگرفت و این همه لکههای ننگ در صفحه تاریخ در اثر جنایات سقیفه نشینان باقی نمیماند.
غدیر و ظهور و منتظران
اینک سخن پایانی با رهپویان غدیر و منتظران ظهور آخرین نور غدیر است. غدیر از همان زمان همچون چشمهای در بیابان میجوشد، و ما باید برای رساندن پیام حیاتبخش این چشمه جوشان، چون رودهای خروشان بخروشیم؛ و در ابلاغ آن به مردمان با تمام توان از دل و جان بکوشیم، و پیام آسمانی پیامبر رحمتصلی الله علیه وآله را ابلاغ کنیم. آن حضرت با تأکید بسیار و نهایت اصرار فرمود: «فَلیُبَلِّغِ الحاضِرُ الغائِبَ وَ الوالِدُ الوَلَدَ اِلی یَومِ القِیامَةِ»(235): «هان ای مردمان! این پیام و اعلام مرا درباره ولایت علیعلیه السلام باید هر که حاضر است به آنکه غایب است و هر پدری به فرزندش تا دامنه قیامت برساند».
آنگاه با شناخت به نخستین حجت الهی یعنی امیرالمؤمنینعلیه السلام تا آخرین حجّت الهی یعنی صاحب الزمانعلیه السلام، کمر همت به یاری آنان ببندیم؛ چرا که غدیر آغاز ظهور است و ظهور پایان غدیر!
بیعت با ظهور همان بیعت با غدیر است که منتظِر ظهور میگوید: ای آخرین یادگار غدیر و ای امام مهربانیها! در دوران دردناک هجران شما چشم دل ما به نور الهی شما روشن است. ما با همان نور غدیر در پی ظهور خواهیم بود و برای فرا رسیدن دوران شکوهمند ظهور تلاش خواهیم کرد، تا از چشمه ساران زلال ولایت غدیر و ظهور بهرهمند شویم، ان شاء اللَّه.