وَ مَا تَرَى جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ فَتَرَى أَنْ أُكَاشِفَهُ أَمْ أُدَارِيَهُ- فَكَتَبَ ع قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِيكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرٌ فَاصْبِرْ فَ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَايَةِ مَنْ تَوَلَّيْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِي وَدِيعَةِ اللَّهِ الَّذِي لَا تَضِيعُ وَدَائِعُهُ- قَالَ بَكْرٌ فَعَطَفَ اللَّهُ بِقَلْبِ أَبِيهِ عَلَيْهِ «6» حَتَّى صَارَ لَا يُخَالِفُهُ فِي شَيْءٍ.
بكر بن صالح گويد: دامادم به امام جواد (ع) نوشت: پدرم مرد ناصبى بد اعتقادى است و از جانب وى با شدائد و زحماتى چند روبرو گشتهام، در صورت صلاحديد در بارهام دعا كنيد، و بيان فرمائيد كه نظرتان در اين باره چيست؟ آيا با وى بدشمنى و پرخاش برخيزم يا مدارا نمايم؟
حضرت در پاسخ نوشتند: نوشتهات را فهميدم و به آنچه در باره پدرت ياد كردهاى پى بردم، و ان شاء اللَّه در باره تو دست از دعا نمىكشم، و مدارا براى تو بهتر از دشمنى و پرخاشگرى است، و همراه با هر مشكلى آسانى است، صبر را پيشه ساز كه عاقبت از آن پرهيزكاران است، خداوند تو را بر ولايت آن كس كه ولايتش را پذيرفتهاى ثابت بدارد، ما و شما در امانت خدائيم، همان خدائى كه اماناتش ضايع و تباه نگردد.
بكر گويد: پس از آن خداوند دل پدر او را مطابق ميل وى برگرداند بطورى كه در هيچ چيز با او مخالفت نمىورزيد.