تنها نه كعبه منزلت از بوتراب (ع) يافت
ره برد از او به رتبه والا غدير خم
با آنكه در حريم حجاز است، از شرف
سوده است سر به عرش معلا غدير خم
مهر سكوت اگر چه به لب باشدش ولي
در سينه دارد آتش غوغا غدير خم
چون عشق، خانه كرده به دلهاي شيعيان
خوش آرميده گر چه به صحرا غدير خم
رنگين گل خلافت مولا شكفته گشت
در دامن بهار شكوفا غدير خم
در حجه الوداع، ز اكمال دين حق
لبريز شد ز گوهر معنا غدير خم
حجاج كعبه را همه با امر كردگار
داد آنزمان به سينه خود جا غدير خم
ميريخت چون ز كاكل جبريل عطر وحي
زد غوطه در گلاب تولا غدير خم
چون مصطفي (ص) خطابه منْ كنْت ميسرود
ميكرد ضبط با همهي اعضا غدير خم
گلنغمه مفرح اكْملت دينكم
پيچيد در هواي فرح زا غدير خم
زد تكيه بر سرير امامت، امام عشق
شد مات در جلالت مولا غدير خم
از هر كرانه نغمه تبريك جان گرفت
يكصوت و يكصدا همگي با غدير خم
با آنهمه شكوه و شرافت به روزگار
مهجور مانده است دريغا غدير خم
با آنكه شد، ز بغض گروهي هواپرست
مستور پشت پرده حاشا غدير خم
در هر زمان رسالت سنگين خويش را
پيغمبرانه ساخته ايفا غدير خم
هر سال تازهتر شود اين رويداد ناب
در ذهن سبز اهل ولا با غدير خم
تا بر امام عصر (عج) دهد شرح ماجرا
بوده است و هست ثابت و برجا غدير خم
«قدسي» چراغ حق علي (ع) را به روزگار
روشن نگه نداشته الا غدير خم