و بعضى 15 شوال را ذكر كرده اند.
(قلائد النحور: ج شوال، ص 94)
اين در حالى بود كه 21 سال و 6 ماه خلافت را غصب كرده بود. او پيش از سلطنت پيوسته ملازمت مسجد را داشت و تلاوت قرآن می نمود و او را حمامة المسجد می گفتند ! وقتى خبر سلطنت به او رسيد قرآن را بر هم نهاد و گفت: «سلام عليك هذا فراق بينى و بينك »: «خداحافظ، اين آغاز جدائى بين من و توست». !!
بيمارى او كه سخت شد طبيب گفت: اگر آب بخورد می ميرد. ولى تشنگى بر او غالب شد و از پسرش وليد آب طلبيد. او گفت: اگر آب بياشامی خواهى مرد ! عبدالملك به دخترش التماس كرد كه آب بدهد، اما وليد پسرش مانع شد. عبدالملك گفت: بگذار به من آب بدهند، وگرنه تو را از وليعهدى خلع می كنم، وليد اجازه داد و عبدالملك آب خورد و مرد.
از بزرگترين جنايات او به شهادت رساندن امام زين العابدين عليه السلام و مسلط كردن حجاج ثقفى بر شيعيان امیرالمومنین عليه السلام بود.
(منتهى الامال: ج 2، ص 39. تتمة المنتهى: ص 106)